نتایح جستجو

............

ساناز برگشتی راستی من باهات کار مهم دارما بِچه ها! میخام وقتی برگشتم بتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتترکونیدا فیلن :heart:

میگم جیگرگولکا :| من باز شاید یه مدتی نباشم یخرده باید فِرش شم و سفری در پیش است و اینا و اونا و ایشان :| مواظب خودتون باشید نفیذ تو مواظب زهرا باش خدا هم مواظب تو واسه منم دعا کنید : ) وقتی میام اینجا با شماها حرف میزنم خیلی حس خوبی دارم انرژیه که میگیرم ازتون این همه انرژیو از کجا میارید...

وای نفیذ اخ اخ نفیذ چقد خندیدم به این پرز شال گردنت الهی بگردم پرزاش بره تو حلق دشمنان اسلام و مسلمین الهی که تو نتونستی بپوشی وای خدا ... =))))))))

نفیذ جینگولک: نه دیه صفر اخریش بو سایه سرم بو اقوی بالا سرم بو بعد رمضون و محرم دیه ای اخریش بو نه نه صفر سرم بو گفتم حتما میذارم خژالت میکشم ولی خخخخخخخخخ دیه حالا من یه چی گفتما چرا اخه انقد پسر منو ترور شخصیت میکنید؟ بابا دخترپسنده طرفدار داره راه میره ماشین نعش کش دنبالش جنازه جمع میکنه...

زهرا گلک: هاع منم داشتم به همین نتیجه میرسیدم! گفتم شاید یه اصطلاحیه در راستای چشمم روشن =)))) فدای بی ریا بودنت. نه بابا این بچه ت بیدی نی با این بادا بلرزه ولی کماکان عاشخ لهجه شم... اضن خود عخشه لهجش =))) دهه اومدی و نسازی با کچل پسر من ها! قرار شده انشالله جور شد تموم شدن سربازیشو جشن...

سلام بر جیگر طلاها نفسا زهرا یادته؟ سلام بر کلیه ها و مری و معده و نای و گوش و حلق و بینی :|

« دوستت دارم » و پایان سطر نقطه ای نمی گذارم نزار قبانی

ببخش دلبندم این پیام قبلیو نوشته بودم بعد بهتر دیدم ادیتش کنم دیگه یادم رفت ادیتش رو پاک کنم :دی هیچی یه موردی تو باشگاه ذهنمو درگیر کرده بود که بحمدالله رفع شد انشالله سر فرصت باز کلی مینویسم فعلا از مهمونی برگشتم و شدید خسته م دوستون دارم عشقاااااااااااااای منننننننننننننننننن...

..........

ای سیری جهت موراعات حال دوستان کمتر صوبت کردم باشد که رستگار شویم هَمَه!:دی

هر آیتی همچو پیغامی و عشق نامه ای است. مقالات شمس | شمس الدین محمد تبریزی

آخ آخ ببینید چی تو پیج موذن دیدم =))))) برای زن ها میوه چیدن از شاخه های بلند لذت خاصی دارد برای همین است که وقت بوسیدن روی پنجه آمدن را بیشتر از خود بوسه دوست دارند. [IMG] اگر طرفت 180 به بالا باشه چی؟ دیگه رو پنجه و پاشنه و کلهم جواب نمیده هیچی =))))) چی چیزا میبینه ادم بوخودا قبلنا...

نفیذو: خخخخخخخخخخخ تختت کبوتر؟ ای دیگه از کوجا اومد نفیذ؟ یعنی چی؟ نشنیده بودم :دی وای اره دمت گرم انشالله عروسی پسرت جبران کنم برات :دی واس چی؟ شال گردنو باید استفاده کرد من یه زمانی اینطوری بودما مثلا از خیلی چیزا که انتیک و خاص بود استفاده نمیکردم ولی بعد با خدم گفتم حالا استفاده نکنم پ کی؟...

زهرا: کیفورمندیده ناک دیگه خدایی اخرش بود فرهنگستان ادب و زبان پارسی باید جلو تو لنگ بندازه بوخودا موذن بچه م سرش جای دیگه گرمه. نه ولی از وقتی من رفتم نمیدونم چرا اونم ایطو شد وای گفتم ایطو زهرا بابابزرگت یادته؟ انقدر لهجه ش جیگره اضن عاشق لهجه شم وقتیم که میخاد چیزیو تعریف کنه لهجه شیرازی...

وای دخملااااااااا شال گردنی که تک تک دونه هاشو با عخش بافتم داره تموم میشه اولین باره ی چیزیو خودم کامل می بافم :| حس خوبی دارم خداروشکر. : )

پ.ن: ستی دور مجلس زنونه رو خط بکش. من چشم مدیریتم یه چیزایی میبینه که باقی نمیبینن=))) آن چه استاد ازل گفت بگو می‌گویم.

فدای کم نیاوردنات گلک! همینه که اضن منو عاشخت کرده بپر بغل ؟؟ : اون شکلکه بودن دستاشو باز میکرد میگفت بغل؟ همون!

اره ولی همش با هم خوبه ها اضن وقتی خدا خودش صراحتا میگه چرا ما پس ی لحظه شک میکنیم ما انسان را در رنج افریدیم. بعدم من خودمو بگم براتون یه جایی بودم یه بنده خدایی دائم میومد میگفت چقدر حالم خوبه من امروز چه حالم خوبه سلام امروز امروز چه روز خوبیه چقدر سرخوشم منم برگشتم گفتم بابا ول کن این...

محضن اره زشت هست ولی خو چ کنم مادر نشدین بفهمین : اون شکلکه بود یه دستش زیر سرش بود بعد سرشو میذاشت رو دستش زار زار گریه میکرد باز میاورد بالا؟؟ همون!