با من صنما دل یکدله کن
گر سر ننهم، آنگه گله کن
مجنون شدهام؛ از بهر خدا،
زآن زلف خوشت، یک سلسله کن
سیپاره به کف در چلّه شدی
سیپاره منم! ترک چله کن
مجهول مرو، با غول مرو
زنهار! سفر با قافله کن
ای مطرب دل زآن نغمهٔ خوش
این مغز مرا پُرمشغله کن
ای زهره و مه زان شعلهٔ رو...