اي خوشا مستانه سر در پاي دلبر داشتن
دل تهي از خوب و زشت چرخ اخضر داشتن
نزد شاهين محبت بي پرو بال امدن
پيش باز عشق ائين كبووتر داشتن
سوختن بگداختن چون شمع و بزم افروختن
تن بياد روي جانان اندر اذر داشتن
اشك را چون لعل پروردن بخوناب جگر
ديده را سو دا گر ياقوت احمر داشتن
هر كجا نور است چون...