آمــــد امّــــا در نگــــاهـــش آن نــوازش هــا نبود ----- چشم خواب آلوده اش را ، مستی رویا نبود
نقش عشق و آرزو از چهره ی دل ، شـسـته بود ----- عکـس شیدایی ، در آن آیینه ی سـیما نبود
لب،همان لب بود ، امّا بوسه اش گرمی نداشت-----دل همان دل بود ، امّـا مسـت و بی پــروا نبود
در دل بیزار خود جز بیم...