ابلهان تعظیم مسجد می کنند
در جفای اهل دل ، جدّ می کنند
آن مجاز است این حقیقت ای خران !
نیست مسجد جز درون سروران
مسجدی کان در درون اولیاست
سجده گاه جمله است ، آنجا خداست ... !!
از طبیعت بطلب شاخه گلی را که به دستت نرسد از یاری
گر کسی نیست به او تکیه کنی، تکیه کن بر تنه دیواری
درد اگر سینه شکافت نفسی بانگ مزن
درد خود را به دل چاه مگو
استخوان تو اگر آب کند آتش غم
آب شو آه مگو
چون نيست ز هر چه هست جز بــاد بدست
چون هست ز هر چـه هست نقصان و شکست
انـگار که هســت هـر چه در عـــــالم نيست
پندار کــه نـيست هــر چـه در عـــالم هــست