نتایح جستجو

  1. behnam_elec

    بچه ها بدویین بیاین تولد دوست عزیزمون مهرا هست

    وقتی تو به دنیا اومدی فرشته ها داشتن گریه میکردن اخه یکی ازشو.ن کم شده بود عزیزم تولدت مبارک انشاالله جشن دکترات البته جوانترین دکترای ایرانت ورود دوبارتو تبریک میکم
  2. behnam_elec

    کاش هنوزم همه و 10 تا دوست داشتم

    کاش هنوزم همه رو ۱۰ تا دوست داشتیم بچه که بودیم چه دل های بزرگی داشتیم اکنون که بزرگیم چه دلتنگیم کاش دلهامون به بزرگی بچگی بود کاش همان کودکی بودیم که حرفهایش را از نگاهش می توان خواند کاش برای حرف زدن نیازی به صحبت کردن نداشتیم کاش برای حرف زدن فقط نگاه کافی...
  3. behnam_elec

    انسانیت-حیا- برهنگی

    برای شنیده شدن شاید باید چون گودیوا برهنه شد Lady Godiva by John Collier, c. 1897 (Godiva) همسر دوک کاونتری انگلیس زنی خیلی محبوب و محترم بود. وقتی ظلم شوهر و مالیات سنگینی که باعث بدبختی مردم شده بود،را مشاهده کرد . اصرار زیادی کرد به شوهرش که مالیات رو کم کنه ولی شوهرش از این...
  4. behnam_elec

    من برنده ام

    من برنده ام من برنده ام ؛ چون زندگی را زیبا می بینم و وقتی به زندگی زیبا نگریستم ، آن گاه زیبا خواهد شد. من برنده ام ؛ چون می دانم اگر به معجزه ایمان و اعتقاد داشته باشم ، برایم اتفاق خواهد افتاد و این معجزه اعتقاد و ایمان است. من برنده ام ؛ چون می دانم هر اقدام بزرگ ابتدا محال به نظر می رسد ،...
  5. behnam_elec

    اطلاعیه رباتیک

    سلام خوبی عزیزم بخدا شرمنده قرار بود شنبه بزارم براتون اما نشد 3شنبه خواستم بزارم که از دانشکاه که اومدم بیرون تصادف کردم یه لحظه دیدم بین هوا و زمین موندم خلاصه زانو مانو نمونده برام با کلی رنج و درد او 4خطم برات نوشتم دادم دست دوسم تا اپلود کنه اخه سرعت خونه خیلی پایینه از شرکت و دانشگاه و...
  6. behnam_elec

    اطلاعیه رباتیک

    سلام بچه ها بچه بخش دومرو اماده کردم اما یه صفحه رو یادم رفت بدم اسکن کنن حالا خودم مینویسم براتون دفعه بد میزارم براتون 4)چنانچه قرار به انتقال اطلاعات از حافظه به پورت باشد بایستی از رجیستر اکمولاتور به عنوان واسطه استفاده نمود,امااگر بخواهیم دیتای را (اطلاعات)مستقیما بر روی پورت ظاهر نماییم...
  7. behnam_elec

    کامیون حمل زباله

    --- ((کامیون حمل زباله)) روزی من با یک تاکسی به فرودگاه مي رفتم. ما داشتیم در خط عبوری صحیح رانندگی می کردیم که ناگهان یک ماشین درست در جلوی ما از جای پارک بیرون پرید. راننده تاکسی ام محکم ترمز گرفت. ماشین سر خورد، و دقیقاً به فاصله چند سانتیمتر از ماشین دیگر متوقف شد! راننده ماشین دیگر سرش...
  8. behnam_elec

    داستان عاشق شدن شقایق

    شقایق گفت :با خنده نه بیمارم، نه تبدارم اگر سرخم چنان آتش حدیث دیگری دارم گلی بودم به صحرایی نه با این رنگ و زیبایی نبودم آن زمان هرگز نشان عشق و شیدایی یکی از روزهایی که زمین تبدار و سوزان بود و صحرا در عطش می سوخت تمام غنچه ها تشنه ومن بی تاب و خشکیده تنم در آتشی می سوخت ز ره آمد یکی...
  9. behnam_elec

    بچه ها بیایین تو.واقعا عشق چیه راجع به متن نظر بدین

    My Wife Navaz Called, 'How Long Will You Be With That Newspaper? Will U Come Here And Make UR Darling Daughter Eat Her Food? همسرم نواز با صدای بلند گفت، تا کی می خوای سرتو توی اون روزنامه فرو کنی؟ میشه بیای و به دختر جونت بگی غذاشو بخوره؟ Farnoosh Tossed The Paper Away And Rushed To The...
  10. behnam_elec

    نظر سنجی بچه ها بیاین تو هم مهمه هم مفید

    سلام دوست عزیزم ممنون حتما حتما نیاز دارم و روتون حسلب میکنم راتس مگه کامپیوتر میخونی که سی شارپ میخونی خیلی سخته هم اتاقی من یه جزوه 3600 صفحه ای رو تو 3ماه خوند و یاد گرفت اونم شب و روز خیلی ممنونم عزیزم حتما بد از این مزاحم شما میشیم تا سی یا کدویژن رو ام.ز بدیم به بچه ها موفق و پیروز باشی
  11. behnam_elec

    اطلاعیه رباتیک

    سلام دوست عزیزم اولا تبریک به خاطر حسن انتخابت هوش مصنوعی به نظرم باید تو ارشد بخونی اما نیاز مبرمی به دونستن الکترونیک و برنامه نویسی خواهی داشت به نظر من بیا الکترونیک چون یه مهندس کامل برای مهندسی پزشکی مکاترونیک بیوالکتریک و.... خواهی بود اما پیشنهاد من برای تو اینه که خوب بخونی و بتونی...
  12. behnam_elec

    اطلاعیه رباتیک

    سلام بچه ها خوبین شرمنده اسکن دستورات یکم طول کشید انشاالله فردا شب قسمت دوم و مجموعه دستورات میکرو رو براتون میذارم بازم شرمندم به خاطر دیرکردم
  13. behnam_elec

    جک

    سلام عزیزم خوبی منم خیلی خوشحال شدم که یه هم شهری پیدا کردم اینجا واقعا موندم باید چی کار کنم خو عزیز بگو ببینم چی میخونی کدوم دانشگاه هستی؟کجا میشینی؟ من که بهنام هستم اصالتن میشم کرد سلیمانی اما پدر و عمع کوچیکم سقز به دنیا اومدن مادرمم هم همدانیه منم بچه تهرانو کرجم مخصوصا کرج اما خوب همه...
  14. behnam_elec

    جک

    وست عزیزم حالا که بحث از تاسف خوردن شد بزار من برای تو تاسف بخورم که تاریخ چند هزار ساله خودتو رها کردیو رفتی حرف از یه عرب به میان اوردیو به عنوان امضا خودت قرار دادی با کم تامل در عمل خودت متوجه میشی که کاریو که خودت کردی به مراتب بدتر از لطیفه های که من گذاشتم از طرفی خودت عالی مقامت هم از...
  15. behnam_elec

    >>> * محفل دل سوختگان * <<<

    سلام عزیزم منم همینو میخوام کسی یه روز تمام زندگیمو براش میدادمو حاضرم تمام زندگیم بشینم و به تماشای عذاب کشیدنش بشینم و بس از دلم خبر نداری چون دیگه دلی نمونده وقتی یه دختری بهم اظهار تمیل میکنه در من فقط خشم جمع میشه و بس امیدوارم تو این طعمو نچشی گلم
  16. behnam_elec

    جک

    نه دوست عزیز شما رو حرف خودتون ایستادیدو بس اولا که به قول خودتون همین دویست سیصد سال اخیر شما ها روی کار اومدیدو یه کارای کردین و ن بیش کارای رو که اون اشخاص انجام ددن جز وظیفه چیزی نبوده و بس اگه الان کسی به این اب و خاک چپ نگا کنه من اولین نفری خواهم بود تفنگ بدست میرم جبهه دوست عزیز الان...
  17. behnam_elec

    جک

    واقعا برات متاسف دوست عزیزم با این کارت تقریبا مطمئن شدم که تبریزی هست قابل توجه اقای که تبریز خدمت کرده و دوست عزیز اذریمون بدبختی اینجاست که اونا خودشونو استامبولی میدونن نه ایرانی و اینقدر هم حرص میخورن باعث سر افکندگی ترکان واقعا
  18. behnam_elec

    جک

    با سلام اولا من یه سر اومدم به محفل شما و متوجه شدم که دانشجوی دکترا هستین دوما شما از من بزرگتر هستین و احترامتون واجب اما با کمال احترام باید عرض کنم که یه شخص در این مقطع نباید به قومیت خودش توجه داشته باشه که اگر هم بخواهیم انصاف بدهیم شما ها یک قوم مهاجر به ایران هستیدو بس از طرفی هم...
  19. behnam_elec

    بهترین دوران زندگی من

    بهترين دوران زندگي من پانزدهم ژوئن بود و من تا دو روز ديگر وارد سي سالگي مي شدم.وارد شدن به دهه اي جديد از زندگيم نگران کننده بود، چون مي ترسيدم که بهترين سالهاي زندگيم را پشت سر گذاشته ام. عادت جاري و روزانه من اين بود که هميشه قبل از رفتن به سرکار، براي...
  20. behnam_elec

    اشپزی

    آشپزی ... زنی مشغول درست کردن تخم مرغ برای صبحانه بود. ناگهان شوهرش سراسیمه وارد آشپزخانه شد و داد زد: مواظب باش، مواظب باش، یه کم بیشتر کره توش بریز .. وای خدای من، خیلی درست کردی .. . حالا برش گردون ... زود باش. باید بیشتر کره بریزی .. . وای خدای من از کجا باید کره بیشتر بیاریم؟؟ دارن...
بالا