ایرانیان در قیامت
خواب ديدم قيامت شده است. هرقومي را داخل چاله اي عظيم انداخته و بر سرهر چاله نگهباناني گرز به دست گمارده بودند الا چاله ي ايرانيان. خود را به عبيد زاکاني رساندم و پرسيدم: «عبيدا اين چه حکايت است که بر ما اعتماد کرده نگهبان نگماردهاند؟» گفت:
«مي دانند که به خود چنان مشغول...