الهی وربی من لی غیرک
خدای من که جزتو پروردگاری ندارم ،کمکم کن
نزار راه زندگیمو اشتباه برم ،خدا نزار کاری بکنم که توراضی نیستی ،خدایا نزار رفتاری بکنم که توراضی نیستی
خدایا فقط رضای تو برام مهمه ،راضیم به رضای تو
تنهایی انقدر حرف تودلته که دوست داری به کسی بگی اما هیچ کس نیست ،دستاتو میبری زیرآسمون به خدا میگی میشه یه دقیقه به حرفهای من گوش کنی ؟ فقط به من فکر کن باشه؟ انقدر حرف دارم که تو گلوم گیر کرده
زائری بارانی ام آقا به دادم می رسی؟
بی پناهم،خسته ام،تنها،به دادم می رسی؟
گر چه آهو نیستم اما پُر از دلتنگی ام
ضامن چشمان آهوها به دادم می رسی؟
از کبوترها که می پرسم نشانم می دهند
گنبد و گلدسته هایت را،به دادم می رسی؟
من دخیل التماسم را به چشمت بسته ام
هشتمین دردانه ی زهرا،به...