نتایح جستجو

هنوزم همین شکلیه ...

نمیخوای تا خدمت صبر کنی!؟!

[IMG] بتین

افسون اونجا هویج فرنگی بود!؟

با من بودی ح م ی د!؟

چشات چندش میبینه!!

این بی ادبی نیست، این خودکفایی ِ!! راستی چرا انقدر پررنگ تو صفحه من حضور داشته اند!؟ گزارش مزارش رد شده!؟

کاملا مشخص ِ من و پژمان ... تو و آتوسا و .... کاملا مشخص ِ!!

....................

الان قدرت در کردی!؟

باشه حاجی منتظر خبرتم به این پایین بگو همون شکلک فخط!!

لرد با مادرش صحبت می کرد. مادر پرسید: خب! پسرم! جرا تاکنون ازدواج نکرده ای؟؟ لرد پاسخ داد:" فکرکرده ام. جوان که بودم تصمیم گرفتم زن کاملی پیدا کنم. به راه دوری رفتم و در تبریز با دختر پر حرارت و ثروتمندی آشنا شدم، اما او اعتقادات مذهبی داشت ... بعد به اصفهان رفتم، آنجا هم با دختر فرهیخته ای...

دیگه حاجی دست من نیست که! شیفتی خدمت کردن این چیزا رو هم داره اما اگه بیکار بودی، امروز اون جایی که امروز رفتیم جواب میده ها!! مامانمم تازه با مهتافی قلیون کشیده زیاد مشکل دودَوی نداره حاجی بعدا یه دست رو سر من بکش منم از اون روز بزرگ بترسم!!

مدیر تالار مهندسی معماری؟؟؟ [IMG]

باید از بابام بپرسم!! اونی که من میشناسم نه!!

باشه حاجی آره فردا 7:30 هستم تا پنجشنبه 8 صبح ... شنبه هم نیستم تازه!!

تاپیک حفظ سوره مبارکه واقعه.... منتظرت هستیم.... حاجی برو حفظ کن و از روز واقعه بترس!! [IMG]

http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php?p=2159373#post2159373

حاجی فقط توجه داشته باش که ما خیلی زودتر باید درخواست مرخصی رد کنیم و بقیه کاراش خلاصه اینطوریاس! حکایت را نگاشتم!! برم براش لینک بذارم!!

لرد ما لرد (لردنا فدا!) چنین حکایت میکند، در زمانی که در هر خانه ای حمام نبود و ار تفریحات مردمان به گرمابه عمومی رفتن و بی هیچ شباهتی به امروز کار برای مردم بسیار کم بود، "مریم راد" بخاطر جثه نه چندان ظریف و صدای کلفت و سبیلهای در هم تنیده اش :eek: در یک حمام مردانه مشغول به کسب روزی شد. دست بر...