؟؟؟!!!!
من انتظار یه رابطه عشقولانه رو داشتم!!![IMG]
قاتی پاتی شد بابا...
بی خیالش...
شما خودتون میپرسین که دخترم؟؟؟ بعد می گین چه فرقی میکنه...
تو هم که...[IMG]
:confused:
بگو عالی بود...
پ نه پ کردی میرقصم...[IMG]
[IMG]
______________________
خب خوشبحال تو و رضا...
آره بزرگتره ولی حرفاش مثه بچه هاس...
بزرگه ینی من باید کوتاه بیام؟؟؟ عمرا
آواتارت کلاهه؟؟؟
خیلی جالبه...
بله بلخره از دست اون دختر کوچولو خلاص شدم...:D
جالب بود پیامتون فقط یکم گنگ بود...:confused:
به هر حال خوشحالم که بهش رسیدین...(طبق متنی که نوشتین اگه درست برداشت کرده باشم)
واقعا نت ارزش اینارو نداره...:d
ولی بعضیا اینو نمیدونن...
بعدم بهم پیام چیز دار می ده منو حذف می کنه که نتونم جوابشو بدم...:surprised:
اگر پروفش باز بود که جوابشو حسابی میدادم...;)
جالبه...
بعدا سر فرصت بیشتر رو پیامتون فک می کنم...:redface:
الان یه بچه لج درار کنارمه نمیدونم چیکارش کنم...:confused:
داره اشکمو در میاره ای خدااااااااااا:cry:
من چه عاشقانه تو را خواستم
چه صادقانه با تو ماندم
و چه شاعرانه برایت اشک ریختم
و تو پایت را
روی قطره های اشک من گذاشتی
و بیچاره اشک
که در شیار پای تو له شد
و من باز هم تو را خواستم
دیگر غرور برای من
بی معنی است . . .
گاه می اندیشم
خبر ِ مرگ ِ مرا با تو چه کس می گوید ؟
آن زمان که خبر ِ مرگ مرا
از کسی می شنوی ، روی تو را
کاشکی می دیدم
... ... ... شانه بالا زدنت را ،
ــ بی قید ــ
و تکان دادن ِ دستت که ،
ــ مهم نیست زیاد ــ
و تکان دادن ِ سر را که ،
ــ عجیب ! عاقبت مُرد ؟
ــ افسوس !
کاشکی می دیدم !
من به خود می...