نتایح جستجو

  1. has ti

    مشاعرۀ سنّتی

    آتش عشق پس از مرگ نگردد خاموش این چراغی است کزین خانه به آن خانه برند
  2. has ti

    مشاعرۀ سنّتی

    یارب به کمند عشق پا بستم کن از دامن غیر خودتهی دستم کن یکباره زاندیشه عقلم برهان وزباده صاف عشق سر مستم کن
  3. has ti

    مشاعرۀ سنّتی

    یارب به خدایی خداییت وانگه به کمال پادشاییت از عشق به غایتی رسانم کو ماند اگر چه من نمانم
  4. has ti

    مشاعرۀ سنّتی

    در ره عشق نشد کس به یقین محرم راز هر کسی بر حسب فکر گمانی دارد
  5. has ti

    مشاعرۀ سنّتی

    ما و مجنون همسفر بودیم در دشت جنون او به مقصد ها رسید و ما هنوز آواره ایم
  6. has ti

    مشاعرۀ سنّتی

    ما و مجنون همسفر بودیم در دشت جنون او به مقصد ها رسید و ما هنوز آواره ایم
  7. has ti

    مشاعرۀ سنّتی

    ماهم این هفته برون رفت و به چشمم سالیست حال هجران تو چه دانی که چه مشکل حالیست مرسی دوست معمارم :gol::gol: :gol::gol:
  8. has ti

    مشاعرۀ سنّتی

    از این پنج شین روی رغبت متاب شب و شاهد و شمع و شهد و شراب
  9. has ti

    مشاعرۀ سنّتی

    وفای باغ هستی نیک کاریست چه رونق باغ بی رنگ و صفا را
  10. has ti

    مشاعرۀ سنّتی

    تکیه بر تقوی و دانش در طریقت کافریست راه رو گر صد هنر دارد توکل بایدش
  11. has ti

    مشاعرۀ سنّتی

    من چشم ازو چگونه توانم نگاه داشت کاول نظر به دیدن او دیده ور شدم
  12. has ti

    مشاعرۀ سنّتی

    مرده بودم زنده شدم گریه بودم خنده شدم دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم
  13. has ti

    مشاعرۀ سنّتی

    سیزده را همه عالم بدر از شهر امروز من خود ان سیزدهم کز همه عالم بدرم
  14. has ti

    مشاعرۀ سنّتی

    دلا مشتاق دیدارم غریب و عاشق و مستم کنون عزم لقا دارم من اینک رخت بر بستم
  15. has ti

    مشاعرۀ سنّتی

    یادم آمد که شبی با هم از آن کوچه گذشتیم پر گشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم ساعتی بر لب آن جوی نشستیم تو همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت من همه محو تماشای نگاهت
  16. has ti

    مشاعرۀ سنّتی

    نسیم زلف تو چون بگذرد بر تربت حافظ ز خاک کالبدش هزار لاله برآیــد
  17. has ti

    مشاعرۀ سنّتی

    تبه کردم جوانی تا کنم خوش زندگانی را چه سود از زندگانی چون تبه کردم جوانی را
  18. has ti

    مشاعرۀ سنّتی

    مرا می گفت دوش آن یار عیار سگ عاشق به از شیران هشیار
  19. has ti

    مشاعرۀ سنّتی

    دلت هرگز نمیگشت این چنین آلوده و تیره اگر چشم تو میدانست شرط پاسبانی را
  20. has ti

    مشاعرۀ سنّتی

    درس ادیب اگر بود زمزمه ی محبتی جمعه به مکتب آورد طفل گریز پای را :gol::gol:
بالا