شب سیاه پنجره ...
برای خاطره هام اشک و گلایه دیگه بس
برای شنیدن دوست دارم چشم انتظاری دیگه بس
غار غار کلاغای پیر رو شاخه تو رو بس
خبر رفتنمو جار می زنن تو بغض شب تو نبض شهر
نگو اون شب سیاه پنجره ماهو ندید
واسه ی دلتنگیام چاره ای جز سفر ندید...
مریم حیدری (سوگند)