نتایح جستجو

تلقين و درس اهل نظر يك اشارت است گفتم كنايتي و مكرر نمي كنم:gol:

دوش سوداي رخش گفتم ز سر بيرون كنم گفت كو زنجير تا تدبير اين مجنون كنم:gol:

ما نه رنـــدان ريــايــيـم و حــريــــفان نفاق آن كه او عالم سر است بدين حال گواست:gol:

با سلام من میخوام یک تاپیک مشاعره با اشعار ترکی ایجاد کنم در صورت امکان لطف کنید مراحلشو بگین و قوانین آن را:gol:

سلام ممنون از شعر قشنگی که فرستادین

دود اگر بالا نشیند کسر شان شعله نیست جای چشم ابرو نگیرد گرچه او باالا تر است:gol:

در كارخانه اي كه ره عقل و فضل نيست فهم ضعيف راي فضولي چرا كند:gol:

توانگرا دل درويش خود به دست آور كه مخزن زر و گنج درم نخواهد ماند:gol:

درويش را نباشد برگ سراي سلطان ماييم و كهنه دلقي كتش در آن توان زد:gol:

راهي بزن كه آهي بر ساز آن توان زد شعري بخوان كه با او رطل گران توان زد:gol:

اي كه از دفتر عقل آيت عشق آموزي ترسم اين نكته به تحقيق نداني دانست:gol:

تاکی در انتظار گذاری به زاریم باز آی بعد از این همه چشم انتظاریم بس شکوه کردم از دل ناسازگار خود دیشب که ساز داشت با دل نا سازگاریم:gol:

در بيابان فنا گم شدن آخر تا كي ره بپرسيم مگر پي به مهمات بريم حافظ آب رخ خود بر در هر سفله مريز حاجت آن به كه بر قاضي حاجات بريم:gol:

در حريم عشق نتوان زد دم از گفت و شنيد زان كه آن جا جمله اعضا چشم بايد بود و گوش:gol:

زنادان بنالد دل سنگ و کوه ازیرا ندارد بر کس شکوه:gol:

یکی از بزرگان اهل تمیز حکایت کند زبن عبدالعزیز:gol:

ای غم بگو از دست تو باید کجا پنهان شوم در گوشه ی میخانه هم ما را تو پیدا می کنی:gol:

دلی دیرم خریدار محبت کزو گرم است بازار محبت:gol:

تكيه بر جاي بزرگان نتوان زد به گزاف مگر اسباب بزرگي همه آماده كني اجرها باشدت اي خسرو شيرين دهنان گر نگاهي سوي فرهاد دل افتاده كني حافظ:gol:

ایام عمر چوگل به رفتن شتاب کرد ساقی به دور باده گلگون شتاب کن کار ثواب باده پرستی است حافظا گر برگ عشق می طلبی ترک خواب کن:gol: