نتایح جستجو

به آدمش بستگی داره اما در کل توی ایران قدرت

سلام منظورت از کار کردن چیه ... یعنی کار تحقیقاتی داری می خوای با شبکه ی دیگه ای هماهنگش کنی یا ... اما در کل باید بگم که استاندارد خیلی بسته ایه ولی مبدل هاش به استاندارد های دیگه به وفور هست در واقع استاندارد های دیگه حتمان مبدل به لون رو دارن تو ایران شرکتها فقط و فقط تو زمینه ی نصب کار می...

معروف ترین و کاربردی ترین استاندار bms تو دنیاست که برای ساختمون های بزرگ استفاده می شه و تقریبان تمام تولید کننده های بزرگ قطعات الکتریکی تو دنیا قطعاتشون و رو با این استاندارد هماهنگ می کنن قطعات تحت این استاندارد که از کنترل کننده های تهویه مطبوع گرفته تا سنسور های مختلف با یه کابل مخصوص لون...

ما کان و دکان و پیشه را سوخته ایم شعر و غزل و دو بیتی آموخته ایم در عشق که او جان و دل و دیده ماست جان و دل و دیده هر سه را سوخته ایم

این تاپیک به علت اشتباه در اسم باید پاک بشه کی گفته دخترا خوشگل ان؟؟ یه من سرخاب سفیداب صبح تا شب تو خونه در حال مدیتیشن لنگا هوااااااااا پشت تلفن در حال غیبت این خوشگلی نیستااااااااااااا

ترسم که اشک در غم ما پرده در شود وین راز سربه مهر ز عالم ثمر شود

دوش من بودم آن بــت بنــــده نواز از من همه لابه بود و از وي همه ناز

شب رفت و حدیث ما به پایان نرسید شب را چه کنم حدیث ما بود دراز

اي صبح شب نشينان جانم به طاقت امد. از بس كه دير ماندي چون شام روزه داران

دیدی ای دل که غم عشق دگر بار چه کرد چون بشد دلبر و با یار وفادار چه کرد

دیگه معما نمی گی؟؟

درستش کردم از ساعت سه شب توقع بیشتری نبود که ولی جواب الان درست کردم

ای جان حدیث ما بر دلدار باز گو لیکن چونان مگو که صبا را خبر شود

خوب چون فیلسوفن و می دونن که اونای دیگه علکی و یه دفه حرف نمی زنن می شه این طور گفت نفر سوم اگه بینه کلاه اون دوتای دیگه سفیده مطمئن میشه و میگه کلاهش سیاهه اما اگر حرف نزنه نفر دوم می فهمه که کلاه روی سر خودش یا جلو ایش هر دو سفید نیست یعنی یا هر دو سیاه یا یکی سیاه یکی سفیده حالا نگاه می کنه...

بسته گی داره سختی چی باشه علاقه همیشه سختی ها رو از بین می ره رشته های محض در کل خیلی سخت ان به خاطر اینکه مثل رشته های مهندسی با خارج و واقعیت و خلاقیت سرو کار ندارن باید خیلی علاقه مند باشی که یکیشون و انتخاب کنی اما به صورت متعارف می گن رشته های مهندسی سخت تره به خاطره اینکه یه جور کاربرد...

در آغاز تنها کلمه بود ... و کلمه خدا بود

بیچاره خانوما چه حالی کردن فکر می کنن خیلی با هوش ان که خیانت و می فهمن گاهی وقتا دلم می سوزه ... اینا نمی دونن اون مرده نامرده که می خواد اونا بفهمن مگه می تونن چی کار کنن بیا و ثابت کن "این همین طور می ره بالا" آخرش چی میشه سریع به فکر فهمیدن ماجرا می افتن یه کم شوهره جلب توجه می کنه و حالشو...

در نظر بازی ما بی خبران حیران اند من چونینم که نمودم دگر ایشان دانند

دراین سرای بی کسی کسی به در نمی زند به دشت پر ملال غم پرنده پر نمی زند

تا ز میخانه و می نام و نشان خواهد بود, سر ما خاک ره پیر مغان خواهد بود