نتایح جستجو

  1. ehsanv19

    گذشته ها رو هم میشه فراموش کرد با گذشت و محبت.......... [IMG]

    گذشته ها رو هم میشه فراموش کرد با گذشت و محبت.......... [IMG]
  2. ehsanv19

    ساعت :) :) :)

    شما تو كار ساعت و دست بند هستي؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
  3. ehsanv19

    این پیراهن مشکی اصلا بهت نمیاد شاد باش نه تاریک وتنها با آواتار مشکی

    این پیراهن مشکی اصلا بهت نمیاد شاد باش نه تاریک وتنها با آواتار مشکی
  4. ehsanv19

    روزی کسی به خیام خردمند، که دوران کهنسالی را پشت سر می گذاشت گفت: «شما به یاد دارید دقیقا پدر...

    روزی کسی به خیام خردمند، که دوران کهنسالی را پشت سر می گذاشت گفت: «شما به یاد دارید دقیقا پدر بزرگ من، چه زمانی درگذشت؟» خیام پرسید: «این پرسش برای چیست؟» آن جوان گفت: «من تاریخ درگذشت همه خویشانم را بدست آورده ام و می خواهم روز وفات آنها بروم گورستان و برایشان دعا کنم و خیرات دهم و...» خیام...
  5. ehsanv19

    سم، کارمند عادی یک شرکت کوچک است. روزی او به خاطر کارهای اضافه بسیار دیر به ایستگاه اتوبوس رسید...

    سم، کارمند عادی یک شرکت کوچک است. روزی او به خاطر کارهای اضافه بسیار دیر به ایستگاه اتوبوس رسید. او بسیار خسته بود و مجبور بود بیست دقیقه برای اتوبوس بعدی منتظر بماند. یک اتوبوس دو طبقه آمد. سم وقتی دید در طبقه دوم کسی نیست بسیار خوشحال شد و گفت: «آه، می توانم دراز بکشم و کمی بخوابم.» او سوار...
  6. ehsanv19

    سم ایستاد. از قیاقه جدی پیرمرد دریافت که او دروغ نمی‌گوید. نیمه شب بود و حتماً پیرمرد چیز...

    سم ایستاد. از قیاقه جدی پیرمرد دریافت که او دروغ نمی‌گوید. نیمه شب بود و حتماً پیرمرد چیز خطرناکی دیده بود. سم قبول کرد و در انتهای اتوبوس جایی پیدا کرد. با این که جایش کمی ناراحت بود اما به نظرش امنیت از هر چیزی مهم‌تر بود. او روز بعد هم دیر به خانه برمی‌گشت و سوار همان اتوبوس شد و از این که...
  7. ehsanv19

    روزی زنی روستائی که هرگز حرف دلنشینی از همسرش نشنیده بود، بیمار شد. شوهر او که راننده موتور...

    روزی زنی روستائی که هرگز حرف دلنشینی از همسرش نشنیده بود، بیمار شد. شوهر او که راننده موتور سیکلت بود و از موتورش براى‌ حمل و نقل کالا در شهر استفاده مى‌کرد براى اولین بار همسرش را سوار موتورسیکلت خود کرد. زن با احتیاط سوار موتور شد و از دست پاچگی و خجالت نمی دانست دست هایش را کجا بگذارد که...
  8. ehsanv19

    روزی زنی روستائی که هرگز حرف دلنشینی از همسرش نشنیده بود، بیمار شد. شوهر او که راننده موتور...

    روزی زنی روستائی که هرگز حرف دلنشینی از همسرش نشنیده بود، بیمار شد. شوهر او که راننده موتور سیکلت بود و از موتورش براى‌ حمل و نقل کالا در شهر استفاده مى‌کرد براى اولین بار همسرش را سوار موتورسیکلت خود کرد. زن با احتیاط سوار موتور شد و از دست پاچگی و خجالت نمی دانست دست هایش را کجا بگذارد که...
  9. ehsanv19

    [IMG]

    [IMG]
  10. ehsanv19

    مخلص هر چی خانم دکتر با معرفته از بابت این همه لطف ممنونم :w27:

    مخلص هر چی خانم دکتر با معرفته از بابت این همه لطف ممنونم :w27:
  11. ehsanv19

    [IMG]

    [IMG]
  12. ehsanv19

    [IMG]

    [IMG]
  13. ehsanv19

    [IMG]

    [IMG]
  14. ehsanv19

    [IMG][IMG]

    [IMG][IMG]
  15. ehsanv19

    خيلي هم خوب اين نوع نگاه را دوست دارم ولی آخههههههههههههههههههههههههه ...... خ خ خ خج...

    خيلي هم خوب اين نوع نگاه را دوست دارم ولی آخههههههههههههههههههههههههه ...... خ خ خ خج خج ا لت می کشم :sweatdrop::sweatdrop: ولی هیچوقت اون نگاه قشنگتوووووووووووو از ما نگیر
  16. ehsanv19

    سلام بر خانوم دکتر خیلییییییییییییییییییی ممنون از لطف شما اجازه دوستی صادر میفرمایید...

    سلام بر خانوم دکتر خیلییییییییییییییییییی ممنون از لطف شما اجازه دوستی صادر میفرمایید ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
  17. ehsanv19

    [IMG]

    [IMG]
  18. ehsanv19

    اونم چه گلهای زیبایی به به ..........

    اونم چه گلهای زیبایی به به ..........
  19. ehsanv19

    خانوم پاستور هم که همش تو کار گله .................

    خانوم پاستور هم که همش تو کار گله .................
  20. ehsanv19

    تو این عکسه که فرستادی چرا اینجوری نگاه میکنی ...........؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟:confused:

    تو این عکسه که فرستادی چرا اینجوری نگاه میکنی ...........؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟:confused:
بالا