گناه
گنه كردم گناهی پر ز لذت
كنار پيكری لرزان و مدهوش
خداوندا چه می دانم چه كردم
در آن خلوتگه تاريك و خاموش
در آن خلوتگه تاريك و خاموش
نگه كردم بچشم پر ز رازش
دلم در سينه بی تابانه لرزيد
ز خواهش های چشم پر نيازش
در آن خلوتگه تاريك و خاموش
پريشان در كنار او نشستم
لبش بر روی لب هايم هوس...