نتایح جستجو

هر دو مون یه چیز رو میگیم، به دو بیان متفاوت. من یکم بد توضیح دادم. در نهایت همین درسته که عددی رو که با انجام این بازی میگیریم، هر چی به 20 نزدیکتر باشه... بهتره. این همون حرفی هست که شما زدی، یعنی باید ونقدر تمرین کنی تا برسی به عدد .20

بابا ...نابغه...(منظورم پای راستته یه وقت فکر نکنی با خودتم ها...:surprised:)

فکر کنم این درخواست رو باید خود استارتر تاپیک بده.:w12:

سلام داداش علی. خوب هستید؟ قبول حق باشه ان شاءالله. آره واسه همه دوستان دعا کردم. به نیابت از همه هم زیارت کردم و نماز خوندم. تو احیای شب نیمه شعبان هم دعاتون کردم. متشکرم. خیلی خوش گذشت. جای شما سبز.

ببخشید. یادم رفت بگم، سلام...

آره دیگه، منظور همونه، مبدا محاسبه 20 هست یا هدف 20 هست هر دو یه معنی رو میده...:lol:

من دیگه برم داداشی. این دفعه دیگه صدای مامان و بابا با هم در اومد.:cry: پیروز و سربلند باشید. یا علی.:gol:

حرص من هم در اومد وقتی این تاپیک رو دیدم، اما کم کم که پست ها رو خوندم و اومدم جلو ، کلی حال اومدم. اون آخری که شما زده بودی که دیگه دهن همه رو سرویس کرد...:lol:

هـــــــــی روزگار... چه کنیم از دست این قشر تحصیل کرده مملکت...

میگم این پیامه که به خودت دادی، احیاناً قرار نبود به من بدی داداشی؟:lol: اگه واسه من بود جوابش اینه که مبدا سن(سطح هوشیاری) مغز رو تو اون سایت، از 20 گرفته؛ تو نسخه انگلیسیش توضیح داده. (این رو درنظر بگیر که چه ساعتی از شبانه روز این بازی رو انجام دادی، وقت خواب و استراحت... )پس به خودت...

خوشم اومد داداشی. خوب دهنشون رو سرویس کردی.

:gol::gol::gol:

تو صفحه انگلیسی ش توضیحات بازی رو داده. http://flashfabrica.com/f_learning/brain/e_brain.html اون طور که من فهمیدم، عدد پایین تر بهتره. آخه یه بار امتحانی، عمداً همه رو غلط زدم عددش اومد 120 :confused:

واسه من زد 29. البته فکر میکنم منظورش از این عدد ها سطح هوشیاری(عدم خواب آلودگی و ...) باشه...

سلام. چه جالب بود. خوشم اومد. واسه شما چه سنی رو واسه مغزتون نشون داد؟

جالب بود، البته من چون چپ دست هستم، با دست و پای چپم امتحان کردم.

به این کار میاد که از طرف چپ بدنت بهتر استفاده کنی و همچنین ذوق هنری بیشتری داشته باشی. اونایی که چپ دستن طرف راست مغزشون فعال تره.

من دیر رسیدم، جواب این سوال رو داده بودید، ولی یه داستان کوتاه هست که میگذارم، بی ربط نیست: روزها گذشت و گنجشك با خدا هیچ نگفت. فرشتگان سراغش را از خدا می گرفتند و خدا هر بار به فرشتگان این گونه می گفت : تنها گوشی هستم كه غصه هایش را می شنود و یگانه قلبی ام كه دردهایش را در خود نگه می دارد. "...

:gol::gol::gol:

مردان چهار زنه!! ‌روزی روزگاری تاجر ثروتمندی بود كه 4 زن داشت . زن چهارم را از همه بیشتر دوست داشت و او را مدام با خریدن جواهرات گران قیمت و غذاهای خوشمزه خوشحال می‌كرد. بسیار مراقبش بود و بهترین چیزها را به او می‌داد. ‌‌ زن سومش را هم خیلی دوست داشت و به او افتخار می‌كرد. اگرچه واهمه شدیدی...