جمله های خوشگل زیادی تا حالا خوندم ولی الان اینو مینویسم :
از صدای گذر آب چنان فهمیدم
تندتر از آب روان ، عمر گران میگذرد
زندگی را نفسی ارزش غم خوردن نیست
آنقدر سیر بخند که ندانی غم چیست .....
گاهی خداوند آنقدر صدای تو را دوست دارد که سکوت میکند تا تو بارها بگویی : خدای من .....
ایستادن اجبار کوه بود ، رفتن سرنوشت آب ، افتادن تقدیر برگ و صبر پاداش آدمی
پس بی هیچ چشمداشتی محبت کنیم که همه ی ما خاطره ایم .....
گاهی خداوند آنقدر صدای تو را دوست دارد که سکوت میکند تا تو بارا بگویی : خدای من .....
.
ایستادن اجبار کوه بود ، رفتن سرنوشت آب ، افتادن تقدیر برگ و صبر پاداش آدمی
پس بی هیچ چشمداشتی محبت کنیم که همه ی ما خاطره ایم .....