نتایح جستجو

خب اینم نظر تو هستش :smile: اما با این حال من بازم معتقدم که آدما اول برای خودشون تلاش می کنن ، حداقل قبل ازدواج !!! این که با ازدواج بخوای این انگیزه رو ایجاد کنی یه فداکاری و یه ریسک 50% هستش ، یعنی هیچ اطمینانی نیست برو به امون خدا هستش ، :smile: البته بازم همونی هست که من گفتم آدم می...

اینا کوچیکتر از زندگی ماست . بهتره به مسائل بزرگتر و تاثیر گذار تر فکر کرد ، :smile: اگه چیزی عقیده من باشه براش تلاش می کنم ، اگه ارزش داشته باشه ، اگه واقعا واسه زمان من و واسه شخصیت و فکر من ارزش داشته باشه !

شما می تونید برداشت خودتون رو داشته باشید من حرف هام به هم وابسته بود این ادامه حرف هام بود که کاملا در امتداد هم بود و صنعت ادبی موقوف المعانی :D ببینید گفتم که اگه بتونم الانش رو بسنجم می تونم ببینم چند مرده حلاجه ! و این که حالا قبلا یه کاری ( اشتباه یا درست ) انجام داده نمی تونه الانش رو...

:D نه دمدمی مزاج یه چیز دیگه است ، من اینو نگفتم که آدم هر لحظه یه تصمیمی میگیره ، اینو گفتم که الان نمی دونم مثلا برحسب یه اتفاقی توی خانواده باعث میشه که یه سری چیزا از نظرت مشکلی نداشته باشه و انجامش بدی ولی ممکنه یه مدت بعد یه اتفاق دیگه باعث بشه نتونی همون کارو انجام بدی ، تو واسش تصمیم...

آدما اول از همه خودشونو دوست دارن ، و تقریبا غیر ممکنه که کسی قبل از خودش و بیشتر از خودش یکی دیگه رو دوست داشته باشه ، کسی که به خاطر خودش نتونه چیزی رو ترک کنه به خاطر یکی دیگه هم نمی تونه این کارو انجام بده ! حرف من می تونه یه شعار باشه ولی وقتی اونقدر این شعار تکرار بشه میشه یکی از عقاید و...

دقیقا موافقم شرایط روی همه چیز تاثیر میزاره ! حتی من با پافشاری کامل روی فکر و عقیده ام و حتی دیگری با پافشاری خیلی بیشتر از من روی عقیده اش ! این شرایط هستش که همه چیز رو تعین می کنه حتی حرف الان رو با نیم ساعت بعد می تونه عوض کنه و خیلی هم بعید و دور از باور نیست ! تمام 23 صفحه رو خوندم...

خیلی جالب بود کلی خندیدم :d ولی جالبترش اینجاس که واسه آقایون بیشتر نمود داره نهایت آقاهه به خانومش میگفت اصن نمی خواد بری بشین خودم میرم :d

روحشون همنشین شادی باد !

:biggrin: :biggrin: :surprised: :biggrin:

تاسف برانگیزه . دانشگاه ما 4 طبقه است آسانسور هم داره ولی هیچ وقت آسانسورش قابل استفاده نیست و همیشه خاموشه ! یکی از دوستای معلول که به تازگی باهاش آشنا شده بودیم یک ساعت پشت در آسانسور منتظر مونده بود تا یکی از آبی پوش های مزخرف پیدا بشه و آسانسورو روشن کنه ، کلی این دوست ما از ما تشکر کرد که...

بابایی :)

شبنم جون بلاخره همدانی پیدا کردی ؟ آیا ؟

قربوووووونه شقی . با مرامی :)

ow که اینطور :d

سلام نه بابایی . چطور مگه ؟ تو خوبی؟

wowwwwwwwwwwwww :d

که یه نفر دوس داره بیاد ولی نمی تونه بیاد :d آره سیندی منم چهارشنبه از 11 اینا هستم تا 3 تقریبا . :)

دست مریزاد حالا دیگه پشت سر من ................. آره ؟ :D

قدیما فندک بود حالا تغییر هویت داده :smile: مهم اصل نیته حتی قصد هم مهم نیست نیت مهمتره :D منم چهارشنبه میریم که یه نفر .................:D

:razz: دیدی که چه بلایی سر اونجا اومد :D :surprised: هان چی میگه؟ من ؟ قضیه چیه؟ :D:smile: