نتایح جستجو

اشراق

اشراق

اشراق

http://iranvocals.blogfa.com/post-1094.aspx

حرف بزن ای مهربون

http://www.taknaz.ir/news_detail_33299.html

گل آفتابگردان را گفتند: چراشبها سرت را پایین می اندازی؟ گفت :ستاره چشمک میزند، نمیخواهم به خورشید خیانت کنم به سلامتی همه اونایی که مثل گل آفتابگردان هستند . . .

گل آفتابگردان را گفتند: چراشبها سرت را پایین می اندازی؟ گفت :ستاره چشمک میزند، نمیخواهم به خورشید خیانت کنم به سلامتی همه اونایی که مثل گل آفتابگردان هستند . . .

به سلامتی کسی که اگه همه باشن و اون نباشه انگاری هیچکس نیست …

زندگی شوق رسیدن به همان فردایی است، که نخواهد آمد زندگی شاید آن لبخندی ست، که دریغش کردیم زندگی زمزمه پاک حیات ست، میان دو سکوت زندگی ، خاطره آمدن و رفتن ماست زندگی در همین اکنون است

زندگی شوق رسیدن به همان فردایی است، که نخواهد آمد زندگی شاید آن لبخندی ست، که دریغش کردیم زندگی زمزمه پاک حیات ست، میان دو سکوت زندگی ، خاطره آمدن و رفتن ماست زندگی در همین اکنون است

زندگی شوق رسیدن به همان فردایی است، که نخواهد آمد زندگی شاید آن لبخندی ست، که دریغش کردیم زندگی زمزمه پاک حیات ست، میان دو سکوت زندگی ، خاطره آمدن و رفتن ماست زندگی در همین اکنون است

زندگی شوق رسیدن به همان فردایی است، که نخواهد آمد زندگی شاید آن لبخندی ست، که دریغش کردیم زندگی زمزمه پاک حیات ست، میان دو سکوت زندگی ، خاطره آمدن و رفتن ماست زندگی در همین اکنون است

زندگی شوق رسیدن به همان فردایی است، که نخواهد آمد زندگی شاید آن لبخندی ست، که دریغش کردیم زندگی زمزمه پاک حیات ست، میان دو سکوت زندگی ، خاطره آمدن و رفتن ماست زندگی در همین اکنون است

زندگی شوق رسیدن به همان فردایی است، که نخواهد آمد زندگی شاید آن لبخندی ست، که دریغش کردیم زندگی زمزمه پاک حیات ست، میان دو سکوت زندگی ، خاطره آمدن و رفتن ماست زندگی در همین اکنون است

زندگی شوق رسیدن به همان فردایی است، که نخواهد آمد زندگی شاید آن لبخندی ست، که دریغش کردیم زندگی زمزمه پاک حیات ست، میان دو سکوت زندگی ، خاطره آمدن و رفتن ماست زندگی در همین اکنون است

( سهروردي در ضمن تحصيل چنين استنباط کرد که موجودات دنيا از نور به وجود آمده و انوار به يکديگر مي‌تابد و آن تابش متقابل را اشراق خواند) كوله ‌پشتي‌اش‌ را برداشت‌ و راه‌ افتاد. رفت‌ كه‌ دنبال‌ خدا بگردد و گفت: تا كوله‌ام‌ از خدا پر نشود برنخواهم‌ گشت. نهالي‌ رنجور و كوچك‌ كنار راه‌ايستاده‌ بود،...

روبوسی متفاوت [IMG] [IMG] [IMG] [IMG] [IMG] [IMG] [IMG] [IMG] [IMG] [IMG] [IMG]

به مرد ایرونی میگن نماز میخونی؟ میگه عادت ندارم. میگن روزه میگیری؟ میگه طاقت ندارم. میگن زن صیقه میکنی؟ میگه آره بابا, دیگه کافر که نیستم؟!

بچه لره: بوآ نقاشیم قشنگه؟ ها بوآ؛ چی کشیدی؟ یه گاو که داره علف ایخوره. پ کو علفش؟ گاو خوردش. کو گاو؟ علفش رو خورد و رفت. ها بوآ خیلی قشنگه ..