نتایح جستجو

  1. masoud_2000

    رد پای احساس ...

    ز دست جور تو گفتم ز شهر خواهم رفت به خنده گفت كه حافظ برو كه پاي تو بست ؟
  2. masoud_2000

    رد پای احساس ...

    به تو که فکر می کنم بی اختیار به حماقت خود لبخند می زنم سیاه لشکری بودم در عشق تو و فکر می کردم بازیگر نقش اولم … افسوس…
  3. masoud_2000

    رد پای احساس ...

    ناگهان- دریا! تو را دیدم حواسم پرت شد کوزه ام بی اختیار افتاد از دستم شکست
  4. masoud_2000

    رد پای احساس ...

    سهمش را میخواهد؛ از کدام ها به او بدهم؟ همان ها که ندارم؟ بیا بگیر، اینها برای تو، تمام نداشته هایم!‍
  5. masoud_2000

    رد پای احساس ...

    شیشه ی دل را شکستن احتیاجش سنگ نیست این شقایق با نگاهی سرد پرپر می شود
  6. masoud_2000

    رد پای احساس ...

    گفتمش بی تو چه می باید کرد عکس رخساره ماهش را داد گفتمش همدم شبهایم کو تاری ا ز زلف سیاهش را داد وقت رفتن همه را می بوسید به من از دور نگاهش را داد یادگاری به همه داد وبه من انتظار سر راهش را داد
  7. masoud_2000

    رد پای احساس ...

    آنکه مست آمد و دستي به دل ما زد و رفت خواست تنهايي ما را به رخ مابکشد
  8. masoud_2000

    کسی را می‌خواهم، نمی‌یابمش می‌سازمش روی تصویر تو و تو با یک کلمه فرو می‌ریزی‌اش تو هم...

    کسی را می‌خواهم، نمی‌یابمش می‌سازمش روی تصویر تو و تو با یک کلمه فرو می‌ریزی‌اش تو هم کسی می‌خواهی، نمی‌یابیش می‌سازی‌اش روی تصویر من و من نیز با یک کلمه … اصلا بیا چیز دیگری نسازیم و تن به زیبایی ابهام بسپاریم فراموش شویم در آن‌چه هست روی چمن‌های هم دراز بکشیم به...
  9. masoud_2000

    رد پای احساس ...

    کسی را می‌خواهم، نمی‌یابمش می‌سازمش روی تصویر تو و تو با یک کلمه فرو می‌ریزی‌اش تو هم کسی می‌خواهی، نمی‌یابیش می‌سازی‌اش روی تصویر من و من نیز با یک کلمه … اصلا بیا چیز دیگری نسازیم و تن به زیبایی ابهام بسپاریم فراموش شویم در آن‌چه هست روی چمن‌های هم دراز بکشیم به...
  10. masoud_2000

    رد پای احساس ...

    از وقتی كه دوستم مرا ترك كرده كاری ندارم جز راه رفتن راه میروم تا فراموش كنم راه میروم می گریزم دور می شوم دوستم دیگر برنمیگردد اما من حالا دونده ی دوی استقامت شده ام!
  11. masoud_2000

    از وقتی كه دوستم مرا ترك كرده كاری ندارم جز راه رفتن راه میروم تا فراموش كنم راه میروم می...

    از وقتی كه دوستم مرا ترك كرده كاری ندارم جز راه رفتن راه میروم تا فراموش كنم راه میروم می گریزم دور می شوم دوستم دیگر برنمیگردد اما من حالا دونده ی دوی استقامت شده ام!
  12. masoud_2000

    رد پای احساس ...

    هدفم بود که هرگز نشوم عاشق کس گل رخسار تو دیدم هدفم باطل شد
  13. masoud_2000

    رد پای احساس ...

    به غم كسي اسيرم كه ز من خبر ندارد عجب از محبت من كه در او اثر ندارد غلط است هر كه گويد: دل به دل راه دارد دل من ز غصه خون شد دل او خبر ندارد
  14. masoud_2000

    رد پای احساس ...

    مگسی را کشتم نه به این جرم که حیوان پلیدی است، بد است و نه چون نسبت سودش به ضرر یک به صد است طفل معصوم به دور سر من می چرخید، به خیالش قندم یا که چون اغذیه ی مشهورش تا به این حد گندم!!! ای دو صد نور به قبرش بارد؛ مگس خوبی بود... من به این جرم که از یاد تو بیرونم...
  15. masoud_2000

    خواهش میکنم دوست عزیزم

    خواهش میکنم دوست عزیزم
  16. masoud_2000

    رد پای احساس ...

    گفتمش بی تو چه می باید کرد عکس رخساره ماهش را داد گفتمش همدم شبهایم کو تاری ا ز زلف سیاهش را داد وقت رفتن همه را می بوسید به من از دور نگاهش را داد یادگاری به همه داد وبه من انتظار سر راهش را داد
  17. masoud_2000

    رد پای احساس ...

    هرگز وجود حاضر غايب شنيده اي من در ميان جمع و دلم جاي ديگر است
  18. masoud_2000

    رد پای احساس ...

    ز بـس لبــــــریـز مـهــــرش شـد درونم نمی گنــــــجـد به خونـــــم رنـگ خونم
  19. masoud_2000

    رد پای احساس ...

    خداحافظ،بدون تو گمان کردي که مي مانم خداحافظ ، بدون من يقين دارم که مي ماني
  20. masoud_2000

    رد پای احساس ...

    خطی کشید روی تمام سوال ها- تعریف ها،معادله ها،احتمال ها خطی کشید روی تساوی عقل و عشق- خطی دگر به قاعده ها و مثال ها خطی دگر کشید به قانون خویشتن- قانون لحظه ها و زمان ها و سال ها از خود کشید دست و به خود نیز خط کشید- خطی به روی دفتر خطها و خال ها خطها به هم رسید و به یک جمله ختم شد- با عشق ممکن...
بالا