نتایح جستجو

  1. masoud_2000

    اولین خنده ز بی دردی بود آخرین گریه ز بی درمانی

    اولین خنده ز بی دردی بود آخرین گریه ز بی درمانی
  2. masoud_2000

    سرفه می کنم بیرون نمی پرد ، سکوت بدی در گلویم نشسته.....

    سرفه می کنم بیرون نمی پرد ، سکوت بدی در گلویم نشسته.....
  3. masoud_2000

    رد پای احساس ...

    گفتی فراموش کردن کار ساده یست تو فراموش کن من این ساده ها را بلد نیستم
  4. masoud_2000

    رد پای احساس ...

    گـاهــﮯ نـدانـسـتـﮧ از یــک نـفـر بـتـﮯ درســت مــیـکـنـﮯ آنــقـدر بـزرگ کـﮧ از دســت ابـراهـیـم نـیـز کــارـﮯ بـر نـمـﮯ آیـد
  5. masoud_2000

    رد پای احساس ...

    کلاغ جان! قصه من به سر رسید… سوار شو! تو را هم تا خانه ات می رسانم…
  6. masoud_2000

    رد پای احساس ...

    دردلم آرزوی آمدنت می میرد رفته ای اینک، اما آیا باز برمیگردی؟ چه تمنای محالی دارم خنده ام می گیرد
  7. masoud_2000

    رد پای احساس ...

    من مرده ام … به نسیم خاطره ای ، گاهی تکانی می خورم … همین
  8. masoud_2000

    رد پای احساس ...

    از میان تمام بازیهای کودکانه تنها یادم تو را فراموش!! را خوب بلد بودی؟؟
  9. masoud_2000

    رد پای احساس ...

    می گویند شاد بنویس...!! نوشته هایت درد دارند...! و من یاد مردی می افتم که با ویالونش گوشه ی خیابان شاد میزد اما با چشمهای خیس...!
  10. masoud_2000

    رد پای احساس ...

    سکوتم را نکن باور من آن آرامش سنگین پیش از قهر طوفانم من آن خرمن من آن انبار باروتم که با آواز یک کبریت آتش میشوم یک سر.....
  11. masoud_2000

    نشد یک لحظه از یادت جدا دل زهی دل، آفرین دل، مرحبـا دل

    نشد یک لحظه از یادت جدا دل زهی دل، آفرین دل، مرحبـا دل
  12. masoud_2000

    شب شمام بخیر اختیار داری

    شب شمام بخیر اختیار داری
  13. masoud_2000

    رد پای احساس ...

    كاريز خوش دارد خيال كند كه رودها تنها براي اين هستند كه به او آب برسانند ... !!!
  14. masoud_2000

    رد پای احساس ...

    یک روز عشقت رو دزدیدم و برای اینکه جای مطمئنی داشته باشه آن را در قلبم پنهان کردم . غافل از اینکه روزی برای پس گرفتن آن قلبم را خواهی شکست .
  15. masoud_2000

    آبی تر از آنم که بیرنگ بمیرم از شیشه نبودم که با سنگ بمیرم من آمده بودم که...

    آبی تر از آنم که بیرنگ بمیرم از شیشه نبودم که با سنگ بمیرم من آمده بودم که تا مرز رسیدن همراه تو فرسنگ به فرسنگ بمیرم تقصیر کسی نیست که اینگونه غریبم شاید که خدا خواست که دلتنگ بمیرم
  16. masoud_2000

    من با عشق آشنا شدم و چه کسی این چنین آشنا شده است؟ هنگامی که دستم را دراز کردم که دستی...

    من با عشق آشنا شدم و چه کسی این چنین آشنا شده است؟ هنگامی که دستم را دراز کردم که دستی نبود. هنگامی لب به زمزمه گشودم که مخاطبی نداشتم. وهنگامی تشنه ی آتش شدم که دربرابرم دریا بود و دریا و دریا ...!
  17. masoud_2000

    سلام منم خوبم مرسی .خواهش میکنم قابلی نداشت

    سلام منم خوبم مرسی .خواهش میکنم قابلی نداشت
  18. masoud_2000

    رد پای احساس ...

    می ترسم از نبودنت و از بودنت بیشتر! نداشتن تو ویرانم میکند و داشتنت متوقفم! وقتی نیستی کسی را نمی خواهم و وقتی هستی” تو را” می خواهم رنگهایم بی تو سیاه است و در کنارت خاکستری ام خداحافظی ات به جنونم می کشاند و سلامت به پریشانیم!؟ بی تو دلتنگم و با تو بی قرار بی تو خسته ام و با تو در...
  19. masoud_2000

    رد پای احساس ...

    به هرجامی که مستم آن شکستی و هر بت می پرستم آن شکستی بتم بودی نفهمیدی خودت را ترا آئینه هستم آن شکستی
  20. masoud_2000

    هزار خويش كه بيگانه از خدا باشد فداي يك تن بيگانه كه آشنا باشد

    هزار خويش كه بيگانه از خدا باشد فداي يك تن بيگانه كه آشنا باشد
بالا