نتایح جستجو

  1. :)fatemeh

    عباس معروفی

    می دانی؟ حتا صدای قلبم هم نمی آمد انگار همه اش را برای نفس هات شمرده باشم حالا تمام شده بود … نه اینکه ترسیده باشم، نه! فقط می خواستم بگویم چرا نصف شب پاشدم و رفتم زیر تخت خوابیدم که خدا مرا بی تو نبیند! عباس معروفی
  2. :)fatemeh

    مشاعرۀ سنّتی

    دلی از آینه داریم و کس نمی خواهد تمام شهر، خریدار قلب آهن توست
بالا