نتایح جستجو

تو آن زني كه ترا ، در خيال مي بينم شكوه ِ عاشقي يت، در وصال مي بينم در آن دمي كه خيالم، به آرزوي تو رفت تو را به سلسه اوج ِ جبال مي بينم

يک روز دلي بستم و يک روز گسستم دلخسته ام از بس که گسستم دل و بستم از آنهمه دل بســتن و دل باز گســـستن امروز به جز خون جگر نيست به دستم

یک ذره وفا را، به دو عالم نفروشم هر چند در این دوره خریدار ندارد ...

تقصیر خودم نیست اگر داغ و کبودم حرف تـو که آید به میان سخت حسودم

نه مرا خواب به چشم، نه مرا دل به دست چشم و دل هر دو به ديدار تو آشفته و مست

تا کی در انتظار گذاری به زاری‌ام باز آی بعد از اینهمه چشم انتظاری‌ام..

دلا سخت است اگر مانند یک فرمانده عاشق امیر یک سپاه اما، اسیر یک نفر باشی..!

تورا گم ميکنم هر روز و پيدا ميکنم هر شب بدين سان خواب ها را با تو زيبا ميکنم هر شب

قلب هر خاکي که بشکافد، نشانش عاشقي ست هر گلي که غنچه زد، نامش شقايق مي شود

همچو شاهی که شبی کشورش آشوب شده شیوه ی شورش چشمان تو شیدایم کرد

همه دم با توام و از دل من بی خبری غافلی از من و از خاطر من می گذری مست از عطر خوش موی پریشان توام آتش عشق تو افکنده به جانم شرری

سلامي از بلنداي محبت[IMG] به آناني كه ناز و مهربانند[IMG] به آناني كه با قلب مصفا[IMG] شفيق و مشفق و آرام جانند[IMG] :gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol: ممنون بابت عكس ها و پيامت دوست عزيز

دل سپردن از تو باشد، عهد و پیمانش ز من قبله ام سوی تو باشد، دین و ایمانش ز من هدیه ای قابل تر از جانم ندیدم پیش تو یک اشاره از تو باشد، دادن جانش ز من...!

[IMG]

ساز شکسته و تن بیمار و دل ؛؛؛ خراب مضراب درد و زخمه ی زخم و نت عذاب‏ آواز صبر و گوشه بیداد اشتیاق شعری به وزن حسرت و اندوه و اضطراب‏ هر شب نوای اشک برآید؛ز ساز من آری به چشم عاشق تو؛نیست جای خواب من و خیال تو؛که همیشه کنار من هستی به شیوه ی رندانه ی سراب بعد از تو رفت از رخ من جلوه ی شباب بی...

مثل کفتر در دلم اسم تو پَرپَرميزند روح عاشق دَم بدَم بر خانه اش سر ميزند روم روشن شد به رويم همچو ماه درآسمان گر بداني،هادي زخوشحالي رقص بَندر مي زند سلام ، و ممنون از پيامت:gol: عيد شما هم مبارك دوست عزيز ، از حضورشما منم بسيار خوشجال شدم:)

از دوريت چه دارم ، غير از دلي شکسته ذهني هميشه ابري ، فکري هميشه خسته

تو همان جرعه ی آبی که نشد وقت سحر بزنم لب به تو و زود اذان را گفتند ...

[IMG] دوستان سلام ،خصوصاً كاربران قديمي اين ديار[IMG] افسوس كه با ورود شبكه ها و گروههاي متفاوت اجتماعي ، دوستان يكي يكي اينجا رو ترك كردند و رفتند ... ياد اون صميميت ها و گفتگوها بخير، ولي حالا دل آدم ميگيره با اين چراغ هاي خاموش ....

اين ديار روزي سراي مهـر بود جايگاه عشـق بود و شعـر بود خنده ها رنگ طلاي ناب بود گريه ها تنها ، خيال و خواب بود بوسـه ها شيـرين تر از صـد شهـدبود جهـره ها در شور و شادي غـرق بود دوستي ها جاودان تا عرش بود دشمني ها در زمين بي نقش بود . . آه و افسـوس ، فغان از اين روزگار داد و...