نتایح جستجو

خیلی هم کار کردی.رو بهش نده خاله

سلام :دی اینا رو نمیخوام.اینا رو به اون دادی.من چیزی که مال اون باشه رو نمیخوام

منم عکس میخوام.چرا به این دادی؟به من هم عکس بده

کاش ... البته بعضی وقتا هم از اینکه بزرگ شدم خوشحالم.

آمین. کاش ...

دعاهای زیر از کتاب سومین جشنواره بین‌المللی "دستهای کوچک دعا" است. این جشنواره سه سال است که در تبریز برگزار می‌شود و دعاهای بچه‌های دنیا را جمع ‌آوری می‌کند و برگزیدگان را به تبریز دعوت و به آنها جایزه می‌دهد. دعاهایی که می‌خوانید از بچه‌های ایران است. لطفاً آمین بگوئید: دوستای خوب! حتما...

سلام عزیز.خوبی؟میشه یه سایت بهم معرفی کنی که همزمان بشه چند عکس رو آپ کرد؟ممنون

شب بخیر

شنیدم دیگه ترسیدی کاری نمیکنی؟درسته؟برو سر درس و مشقت دختر.شما رو چه به سیاست.میدم بندازنتون اوین تا بفهمین رایتون کجا رفته ها. خوبی عزیز؟

سلام همکار فنی.خوبی؟از کهریزک چه خبر؟خبر تازه نداری؟

پول بدی رای میدم

دوشم خبری ز دل برآمد رو مژده بده که دلبر آمد جانم چو شنید نام دلبر فریاد و فغان زدل برآمد

راستش آواتور خودم از همش بهتر بود

دردا ز جمع یاران آن یار آشنا رفت از گلشن حسینی آن مرغ خوش نوا رفت مداح عالم عصمت عمری زجان و دل بود هر دم که نوجه سر داد اشک از دو دیده ها رفت آه گله دار زده آن مرد با صداقت از این جهان فانی در پرتو خدا رفت نزدیک محرم هستیم.شادی روح یه نوحه خوان شهر ما که به خاطر اعتراضات سیاسی بعد از...

چاکرم آبجی

blue-ray تقدیم میکنم

درست شد تقدیم میکنم:gol:

بعد از بازداشت «مجید توکلی» ناگهان سر و کله‌ی مردان چادری با سبیل‌های جوراجور پیداشد. ما دیدیم ممکن است خیلی‌ها با این دختران شایسته و تو دل برو ناگهانی روبرو شوند و ناگهان سنگکوب کنند و به لقاءالله بپیوندند. برای همین عکس بعضی از آنها را منتشر می‌کنیم تا هم از زیبایی دل‌فریبشان کیف کنید، و هم...

وقتی کسی سخن زشت و نابه جا بگوید ، اطرافیان در پاسخ می گویند حکایت این بابا هم همان حکایت بلبل است که به شاخ گل نشست! روزی یکی از خان ها همه دوستان خود را که همه خان بودند ، به منزل خود دعوت کرد. روز مهمانی خان ها سوار بر اسب به همراه نوکر مخصوص خود به خانه خان آمدند. هر نوکری مسئول پذیرایی...

در شهری در آمریکا، آرایشگری زندگی می‌کرد که سالها بچه‌دار نمی‌شد. او نذر کرد که اگر بچه‌دار شود، تا یک ماه سر همه مشتریان را به رایگان اصلاح کند. بالاخره خدا خواست و او بچه‌دار شد! روز اول یک شیرینی فروش ایتالیائی وارد مغازه شد. پس ازپایان کار، هنگامی که قناد خواست پول بدهد، آرایشگر ماجرا را به...