نیمه شب آواره وبی حس و حال ♥ درسرم سودای جامی بی زوال ♥ پرسه ای آغاز کردیم در خیال ♥ دل به یاد آورد ایام وصال ♥ از جدایی یک دو سالی می گذشت ♥ یک دو سال از عمر رفت و برنگشت ♥ دل به یاد آورد اول بار را♥ خاطرات اولین دیدار را ♥ آن نظر بازی و آن اسرار را ♥ آن دو چشم مست آهو وار را ♥ همچو رازی مبهم و...