نتایح جستجو

خداوندا برایم تقدیری رقم بزن که آنچه را تو زود میگیری، دلگیرم نکند. و آنچه را که تو بسیار میدهی، دلزده ام نکند... .

خداوندا برایم تقدیری رقم بزن که آنچه را تو زود میخواهی، دیر نخواهم و آنچه را تو دیر می خواهی، زود نخواهم...

خداوندا برایم تقدیری رقم بزن که آنچه را تو زود میخواهی، دیر نخواهم و آنچه را تو دیر می خواهی، زود نخواهم...

خداوندا برایم تقدیری رقم بزن که آنچه را تو زود میخواهی، دیر نخواهم و آنچه را تو دیر می خواهی، زود نخواهم...

خداوندا برایم تقدیری رقم بزن که آنچه را تو زود میخواهی، دیر نخواهم و آنچه را تو دیر می خواهی، زود نخواهم...

سلام مهندس..... ورودتون به باشگاه رو خوش آمد میگم

ای جوووووووووووونم. چقدر نانازه خیلییییییییییی جالب بود.... ممنون

ممنون واقعا دیدنی و قشنگ بود....

سلام ترناز جونم........... خیلی دیر به تاپیکت سر زدم، واقعا نمیدونم چی بگم، میدونم خیلیییییییی سخته... خیلیییییییی دخترا خیلی بابایی هستن، من که اینطوریم ولی حالا که نیست در عوضش مادرت هست، قدر اونو بدون عزیزم خدا بیامرزتش... منم حضورم رو هرچند دیر اعلام میکنم و برای آرامش روحش فاتحه میخونم

واااااااااااااااااااااای... چقدر نازه

مادرا اینطورین دیگه!!!!!!!!! اینقدر که خوبن..... ممنون عزیزم بابت تاپیک قشنگت

خیلی قشنگن.... ممنون عزیزم

عالییییییییییی بود...ممنون

همیشه مادر را به مداد تشبیه میکردم که با هر بار تراشیده شدن، کوچک و کوچک تر میشود … ولی پدر ... یک خودکار شکیل و زیباست که در ظاهر ابهتش را همیشه حفظ میکند خم به ابرو نمیاورد و خیلی سخت تر از این حرفهاست فقط هیچ کس نمی بیند و نمی داند که چقدر دیگر میتواند بنویسد … بیایید قدردان باشیم و در...

همیشه مادر را به مداد تشبیه میکردم که با هر بار تراشیده شدن، کوچک و کوچک تر میشود … ولی پدر ... یک خودکار شکیل و زیباست که در ظاهر ابهتش را همیشه حفظ میکند خم به ابرو نمیاورد و خیلی سخت تر از این حرفهاست فقط هیچ کس نمی بیند و نمی داند که چقدر دیگر میتواند بنویسد … بیایید قدردان باشیم و در...

همیشه مادر را به مداد تشبیه میکردم که با هر بار تراشیده شدن، کوچک و کوچک تر میشود … ولی پدر ... یک خودکار شکیل و زیباست که در ظاهر ابهتش را همیشه حفظ میکند خم به ابرو نمیاورد و خیلی سخت تر از این حرفهاست فقط هیچ کس نمی بیند و نمی داند که چقدر دیگر میتواند بنویسد … بیایید قدردان باشیم و در...

همیشه مادر را به مداد تشبیه میکردم که با هر بار تراشیده شدن، کوچک و کوچک تر میشود … ولی پدر ... یک خودکار شکیل و زیباست که در ظاهر ابهتش را همیشه حفظ میکند خم به ابرو نمیاورد و خیلی سخت تر از این حرفهاست فقط هیچ کس نمی بیند و نمی داند که چقدر دیگر میتواند بنویسد … بیایید قدردان باشیم و در...

روزگاری در گوشه ای از دفترم نوشته بودم ...... تنهایی را دوست دارم چون بی وفا نیست تنهایی را دوست دارم چون تجربه اش کرده ام تنهایی را دوست دارم چون عشق دروغین در آن نیست تنهایی را دوست دارم چون خدا هم تنهاست تنهایی را دوست دارم چون در خلوت و تنهاییم در انتظار خواهم گریست و هیچ کس اشکهایم را نمی بیند

[IMG]

[IMG]