نتایح جستجو

مرسی باران جان ، واسه پیغام دوستی! باعث افتخار واسه من....

گفتم دیگه داداشی رو بردارم از اون بالا! جاوید انقده خوشحالم خبر "حامد" دروغ بود خدا بگم چیکارش نکنه اون یارو رو!

حالا خدا بزرگه.... تو نمی خواد غصه بخوری....

می گشاید دود شب آغوش خویش زندگی را تنگ می گیرد به بر باد وحشی می دود در کوچه ها تیرگی سر می شکد از بام و در

بیشین بینیم! بهونه گیری نداریما...... مامانت حتما خیرو صلاحت رو می خواد!:cool: پول جور می شه! حالا تو دعوت کن....اومدن بچه ها حتمیه! آخ جون عروسی!:D

مرسی....... به خاطر مطلب تاپیک بهزاد کرمانشاهی! دست خوش!

هیچ یادت هست توی تاریکی شب های بلند سیلی سرما با تک چه کرد ؟ با سرو سینه گلهای سپید نیمه شب باد غضبنک چه کرد؟

yah Thanke you , very much

بعد از شنیدن اون خبر مسخره درباره ی مرگ "حامد":w06: (که خدا بگم باعث و بانیش رو چیکار کنه....:mad:) تا صبح یه ساعتم نخوابیدم.... بعد از نماز تازه خوابم داشت عمیق می شد که با صدای گوشخراش و روح خراش تلفن پریدم!:wallbash: خواهر کوچیکه ، رضایت نامه واسه بازدید نمایشگاه نبرده مدرسه.... نمی خواد بره...

دل از من برد و روی از من نهان کرد خدارا با که این بازی توان کرد؟

دیدم نظام جان.......... مرسی ، خیلی ممنونم که خبر دادی!

خدا رو شکر...........خدا رو هزار مرتبه شکر!:cry:

راس می گی بهنام....... الهی! ایشالا به خوبی و خوشی! خیلی خوشحالم کردی.... وقتش بود از تنهایی در بیای!

کجاس نظام؟ کو؟ به خدا مژدگانی داری نظام.......

تا نفهمم چی می گی جوابتم نمی دم حتی.....

سلام همشهری....... مرسی به خاطر تاپیک، من اگه مطلبی پیدا کنم خواهم گذاشت!;) راستی تاپیک "بهزاد کرمانشاهی " هم هست.... اونجام سری بزن!

چی شایعه بود؟ چی تبریک؟ درست حرف بزن ببینم چی می گی تو؟:surprised: نظام ، باز تو شلوغ بازی کردی؟

سلااااااااااااااااااام ببخش دیر جواب دادم! باید یکم فعالیتمو تو تالار ادبیات سروسامون می دادم! خوشحالم که خوشحالی!

مرسی بهنام جان.... خیلی با معرفتی بابا.... مرسی احوال مارو می پرسی! والا 23 بهمن کنکور دارم.... هفته ی بعدش کلاس ISO دارم ، یه دوره ی 4 روزه....از صبح تا عصر! بعد هم تو هفته ی اول اسفند می خوام برم مشهد زیارت! با دانشگاه... خیر سرم فارغ التحصیل شدم..... همش در حال دوندگیم از روزی که امتحانا تموم...

تو چرا سنگ شدی تو چرا اینهمه دلتنگ شدی باز کن پنجره ها را و بهاران را باور کن