کابوس امشبم شده ای تو ؛
دوم شخص مفردی که زمزمه ی دوستت دارم را در گوشم نجوا میکرد
و حال میگوید برو …
تک فعلی که هیچگاه انتظار شنیدن صیغه ی امرش را نداشتم !
گریــــــه شاید زبان ضعـــف باشد
شاید کودکــانه ،
شاید بی غــرور
اما هر وقت گونه هــــایم خیس می شـــود
می فهمــــم نه ضعیفم ، نه کودکم ، بلکه پر از احساســـم …
رنگ آرامش دارد این روزهایم...
سفیده سفید...
نگاهت رالمس میکنم خدا...
بوی رویا میدهد دنیایم..
چقدر دلپذیر است این آرامش رویایی..
دیگر تنها نیستم..
همراهم است تنهایی!!!