نتایح جستجو

:surprised: جالبه!!!!!!!!!!!!!!:razz:

این که دیشب بستنی خوردم.بعدشم هوای سرد رفتم قدم زدن.الانم سرما خوردم سرمم درد میکنه.....

جالب بود دوست گلم.........ممنون.

سلام گل من. مرسییییییییییی.تو خوبی؟ اتفاقا امروز تو فکرت بودم... اومدم دیدم پیام گذاشتی برام... خیلی خیلی خوشحال شدم دوست خوبم.....

سلام عزیزدلم. مرسی که به یادم بودی.....................

سلام عزیزم....:gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol: آخه چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟:( نرووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووو.:cry:

سلام آقا میلااااااااد .... خوبی؟چه میکنی؟

سلام دوست خوبم. رفتم به اون تاپیک..... خیلی جالبه!

آواتارت خیلی بامزس مریم جون.....

................

منم ندیدم میلاددددددددددددددددددددددددددددددددددددددد.

شکایت از روزگار مفضل بن قیس,سخت در فشارزندگی واقع شده بود.فقر و تنگدستی , قرض و مخارج زندگی او را آزار می داد. یک روز در محضر امام صادق, لب به شکایت گشود و بیچارگیهای خود را مو به مو تشریح کرد:فلان مبلغ قرض دارم ,نمیدانم چه جور ادا کنم. فلان مبلغ خرج دارم و راه درامدی ندارم,بیچاره...

من حلقه نامزدیمو......

قرار نشد تو اینجا به کسی بی احترامی بشه ها!:razz:

خب دخترا دخترن دیگه! باید آواتار دخترونه بزارن!:w12: مثل پسرا نیستن که سوسک وملخ و ...... بزارن!:w02::w25: مال من که نه چشماش دیده میشه نه.... دوسشم دارم.:w38:از اول هم که عضو باشگاه شدم (98درصد)همین بوده آواتارم!:w16:

منم تا حالا نیومدم تبریز!(انشالله به زودی میخوام بیام) اما این حرفو تایید میکنم.چون تعریفشو شنیدم......

سلام.ممنون از درخواست دوستیتون........

:w45:چه وحشتناک.......................

یک اندرز نرخ گندم و نان روز به روز در مدینه بالا میرفت. نگرانی و وحشت بر همه مردم مستولی شده بود. آن کس که آذوقه سال را تهیه نکرده بود در تلاش بود که تهیه کند,و آن کس که تهیه کرده بود مواظب بود آن را حفظ کند. در این میان مردمی هم بودند که به واسطه تنگدستی مجبور بودند روز به روز آذوقه خود را...

سلام.مرسی برا درخواست دوستیتون.....