نتایح جستجو

[IMG]

[IMG]لبخند بزن دوست من هر قدر که دنیای تلخی هست لبخند بزن شاید که لبخند تو امیدی برای زیستن به دوستانت بدهد لبخند بزن عزیز من

لبخند بزن دوست من هر قدر که دنیای تلخی هست لبخند بزن شاید که لبخند تو امیدی برای زیستن به دوستانت بدهد لبخند بزن عزیز من

[IMG]لبخند بزن دوست من هر قدر که دنیای تلخی هست لبخند بزن شاید که لبخند تو امیدی برای زیستن به دوستانت بدهد لبخند بزن عزیز من

[IMG]لبخند بزن دوست من هر قدر که دنیای تلخی هست لبخند بزن شاید که لبخند تو امیدی برای زیستن به دوستانت بدهد لبخند بزن عزیز من

[IMG]

http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/434429-%DA%AF%D8%A7%D8%A8%D8%B1%DB%8C%D9%84-%DA%AF%D8%A7%D8%B1%D8%B3%DB%8C%D8%A7-%D9%85%D8%A7%D8%B1%DA%A9%D8%B2?p=7015745#post7015745

گابرا گارسیا مارکز گابرا گارسیا مارکز گابریل گارسیامارکز به سرطان لنفاوی مبتلاست و می‌داند عمر زیادی برایش باقی نیست. بخوانید چگونه در این نامهٔ کوتاه از جهان و خوانندگان خود خداحافظی می‌کند «اگر پروردگار لحظه‌ای از یاد می‌برد که من آدمکی مردنی بیش نیستم و فرصتی ولو کوتاه برای زنده...

من مانده ام تو این گرانی با جیب خالی ای روزگار چه بی وفایی من مانده ام با آرزوهای واهی ای روزگار چه بی وفایی

[IMG]

سلام بله منظورم qcبوده که اشتباه تایپی داشتم قبلا مسئول کنترل کیفیت یه شرکت بودم در حدود سه سال

به نظر من هنوز امیدی هست هنوز انسانیت در جامعه هست نبض انسانیت ضعیف میزنه ولی هنوز امیدی هست هنوز پدرانی هستن که به امید فردای فرزندشان تمام سختی های دنیا رو به جون می خرن هنوز مادری هست که به بچه های خودش شام شب میده و خودش گشنه می خوابه هنوز دل آدما می گیره این یعنی می دونن یه چیزی گم کردن...

ای بینوا که فقر تو تنها گناه تست در گوشه ای بمیر که این راه راه تست این گونه گداخته جز داغ ننگ نیست وین رخت پاره دشمن حال تباه تست در کوچه های یخ زده بیمار و دربدر جان میدهی و مرگ تو تنها پناه تست باور مکن که در دلشان میکند اثر این قصه های تلخ که در اشک و آه تست اینجا لباس فاخر که چشم همه...

بهزیستی نوشته بود: شیر مادر ،مهر مادر ،جانشین ندارد شیر مادر نخورده،مهر مادر پرداخت شد پدر یک گاو خرید و من بزرگ شدم اما هیچ کس حقیقت مرا نشناخت جز معلم عزیز ریاضی ام که همیشه میگفت: گوساله ، بتمرگ!

خواهی که کسی شوی زهستی کم کن ناخورده شراب وصل مستی کم کن با زلف بتان دراز دستی کم کن بت را چه گنه تو بت‌پرستی کم کن

عشق پرواز بلندي‌ست مرا پر بدهيد به من انديشة از مرز فراتر بدهيد من به دنبال دل گمشده‌اي مي‌گردم يك پريدن به من از بال كبوتر بدهيد تا درختان جوان، راه مرا سد نكنند برگ سبزي به من از فصل صنوبر بدهيد يادتان باشد اگر كار به تقسيم كشيد باغ جولان مرا بي‌در و پيكر بدهيد آتش از سينة آن سرو جوان برداريد...

هنوز در دل ما شور و زور بازوست بیا درخت بکاریم ، باز روی زمین بدون آنکه بگوئیم، کی شکوفه دهد و میوه ای که به بار آورد، که خواهد چید. بهار تازه نفس،خرم و دل افروز است بیا خیال کنیم تولد من و تو صبحگاه امروز است

سلام آن هستی؟

اصلا معلوم نیست چی توش نوشته

http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/511981-%D8%A2%D8%AE%D9%87-%DA%86%D8%B1%D8%A7?p=7006169#post7006169