فردا، ما را با خود خواهد برد
دور از کاشانه
و هیچ گاه اسمی از ما باقی نخواهد ماند
با این حال ترانه های شاعر تا ابد به یادگار می مانند
فردا همه چیز را آشکار خواهد کرد
و این را بدان که تنها نیستی
پس در اوقات تاریکی و سرما به خود هراس راه مده
زیرا ترانه های شاعر تا ابد به یادگار می مانند...
Tomorrow will take us away
Far from home
No one will ever know our names
But the bards' songs will remain
Tomorrow all will be known
And You're not alone
So don't be afraid
In the dark and cold
'Cause the bards' songs will remain
They all will remain
:gol::gol::gol:
مهتاما گاندی و لوتر کینگ، قدرت مبارزه عاری از خشونت - مری کینگ
دست بالای دست - مصطفی رحیمی
تئوری موسیقی - مصطفی کمال پورتراب
بر مزار صادق هدایت - یوسف اسحاق پور
زندگی و زمانه دموکراسی لیبرال - سی.بی مکفرسون
البته این نظر شخصی بنده ست ولی گمان نمی کنم در بن کارهای ماکز اثری به غنای صد سال تنهایی وجود داشته باشه. با این حال طوفان برگ رو شخصا توصیه می کنم. خوندنش خالی از لطف نیست.
:gol:
خرقه زهد مرا اب خرابات ببُرد
خانه عقل مرا آتش نیخانه بسوخت
چون پیاله دلم از توبه که کردم بشکست
همچو لاله جگرم بی می و خمخانه بسوخت
ماجرا کم کن و بازآ که مرا مردم چشم
خرقه از سر بدر آورد و بشکرانه بسوخت
ترک افسانه بگو حافظ و می نوش دمی
که نخفتیم شب و شمع به افسانه بسوخت
...
سلام مامانی. راستش من سال نو رو به هیچ کس ( حتی مامان خودم) تبریک نگفتم و نمی گم.
خانواده چطورن؟ بچه ها خوبن؟
امروز صبح چلچله لانه اش را نیافت
باد درخت را کنده بود
و لانه را
...
گوزن شکار امروز!
پ.ن: شاید سلام نکنم ولی هر وقت اومدم سری به پروفایلتون زدم.
از آثار دیگر این نویسنده بزرگ اوکراینی می توان به "تخم مرغ های شوم" اشاره کرد.
البته این اثر به غنای "مرشد و مارگاریتا " نیست اما خواندنش خالی از لطف نخواهد بود.
:gol:
والا فعلا که چندتا کار قدیمی گرفتم. عجالتا اندر کف اونام!
ولی احتمالا 2 ماه دیگه آلبوم جدیده NEVERMORE میاد بیرون! منتظریم به شدت هَمَگی!
اخبار بعضی گروه ها رو سایت metalblade.com می زاره! یه نگاهی بهش بنداز!
بنیان های فلسفه- نایجل واربرتون
کالبد شکافی خشونت ( در گفتگو با سید هاشم آقاجری، کاووس سید امامی،حسین بشریه،عبالعلی رضایی،محمد ضمیران،حمید عضدانلو،حاتم قادری) - به اهتمام مسعود سفیری
انقلاب یا اصلاح - گفتگو با هربرت مارکوزه و کارل پوپر
ما نمی فهمیم هیچ از غم سگ
ما سگ مردمان که وفا می کنیم عین سگ
ما که نمی دهدمان هیچ جهان، محل ِ سگ
ما که پارس می کنیم
ما که رنج می بریم
ما که دم تکان می دهیم
ما که پیر می شویم...