نتایح جستجو

گاهی دلم برای خودم تنگ می شود گاهی دلم برای باورهای گذشته ام تنگ می شود گاهی دلم برای پاکیهای کودکانه ی قلبم میگیرد گاهی دلم از آنهایی که در این مسیر بی انتها آمدند و رفتند خسته می شود گاهی دلم از کسانی که ناغافل دلم را میشکنند میگیرد گاهی آرزو میکنم ای کاش دلی نبود تا تنگ شود تا خسته شود...

گاهی دلم برای خودم تنگ می شود گاهی دلم برای باورهای گذشته ام تنگ می شود گاهی دلم برای پاکیهای کودکانه ی قلبم میگیرد گاهی دلم از آنهایی که در این مسیر بی انتها آمدند و رفتند خسته می شود گاهی دلم از کسانی که ناغافل دلم را میشکنند میگیرد گاهی آرزو میکنم ای کاش دلی نبود تا تنگ شود تا خسته شود...

گاهی دلم برای خودم تنگ می شود گاهی دلم برای باورهای گذشته ام تنگ می شود گاهی دلم برای پاکیهای کودکانه ی قلبم میگیرد گاهی دلم از آنهایی که در این مسیر بی انتها آمدند و رفتند خسته می شود گاهی دلم از کسانی که ناغافل دلم را میشکنند میگیرد گاهی آرزو میکنم ای کاش دلی نبود تا تنگ شود تا خسته شود...

گاهی دلم برای خودم تنگ می شود گاهی دلم برای باورهای گذشته ام تنگ می شود گاهی دلم برای پاکیهای کودکانه ی قلبم میگیرد گاهی دلم از آنهایی که در این مسیر بی انتها آمدند و رفتند خسته می شود گاهی دلم از کسانی که ناغافل دلم را میشکنند میگیرد گاهی آرزو میکنم ای کاش دلی نبود تا تنگ شود تا خسته شود...

Khahesh mishe Aghaaaa....

به تو می اندیشم به تو و تندی طوفان نگاهت بر من به خود و عشق عمیقت در تن به تو و خاطره هاکه چرا هیچ زمانی من و تو ما نشدیم جام قلبم که به دست تو شکست من چرا باز تو را می بخشم؟؟؟به تو می اندیشمبه تو که غرق در افکار خودی من در اندیشه افکار توام قانعم بر نگه کوته توهر زمان در پی دیدار توام…

رد اشکهایت را دنبال میکنم به تو نمیرسم خوب که می نگرم میبینم همانند ادم برفی اب می شوم من در گرداب زمان به دور خود می چرخم .

Salam,EiDe hamegi mobarak. Arshde Landscape Architecture. man font farsi nadaram ...... be bozorgavariton bebakhshid.

Dostaie aziz EIDE hamegi mobarak...

salam salam asis joon,Eide to ham mobarak ishala kheili kheili behet khosh begzare

]ما کسانی که به فکرمان هستند را به گریه می اندازیم. ما گریه می کنیم برای کسانی که به فکرمان نیستند. و ما به فکر کسانی هستیم که هیچوقت برایمان گریه نمی کنند. این حقیقت زندگی است . عجیب است ولی حقیقت دارد...]

صدایت کردم--- نشنیدی نگاهت کردم--- ندیدی نوشتم --- نخواندی فریاد زدم, بیا وتوتنها با لبخندی مرا به آرامش دعوت کردی لبخند زدم وتو ندانستی که از درون شکسته ام

چقدر زیبا لب هایت دروغ میگفتند.. . بی هیچ تکانی و یا حتی تشویشی... چقدر خنده هایت صمیمی‌ میزد از پس تمام دوستت دارم‌های من.....

درد دلهات را به‌ هیچکس نگو .... چون یاد میگیرند ؛ چگونه‌ دلت را درد دار کنند ... !!!

سیگار فروش گوشه ی خیابان هم فهمید و تو هنوز نمیدانی من دود میشوم این سیگارها بهانه است

خسته شدم ازتکرارِ شنيدن ''مواظب خودت باش'' .... تو اگر نگران حال من بودي که نمي رفتي ؛ مي ماندي ... !!!

دست به صورتم نزن.... میترسم بیفتد نقاب خندانی که بر چهره دارم.... و بعد... سیل اشکهایم تو را با خود ببرد.... وباز من بمانم و تنـــــــــــــهایی!!

تازه فهمیدم وسعت حرف های من به اندازه ی شعاع خمیازه ی توست !

دنیای ما اندازه هم نیست میبوسمت اما نمیمونم تو دایم از آینده میپرسی من حاله فردامم نمیدونم توو فکر یک آغوش محکم باش آغوش این دیوونه محکم نیست صدبار گفتم باز یادت رفت دنیای ما اندازه ی هم نیست

من در زندگی خاطراتی دارم که اتفاق نیفتاده اند...