خوب حالا پاهات رو زير كرسي دراز كن و يه انار بردار تا برات قصه بگم قصه اي كه با يكي بود يكي نبود شروع مي شه قصه از اون قديما
چيه انار دوست نداري كشمش و گردو بخور نخواستي لبو كه هست
چيه اين هم نمي خواي
هندونه هم رو ميزه
واي گفتي كرسي ياد يلدا افتادم
يادش بخير خونه مادر بزرگ پدر بزرگ
في البداهه
في البداهه
هر چه كردم كه بگويم شعري
ساز ناكوك زند بي مهري
مهر مي خواهد كه مهمانم شود
يا كه يك تن همدم جانم شود
شعرم امشب بي پناهي مي كند
عشق را از جان گدايي مي كند
گر نباشد مهر ياري در دلت
شعر نابي هم نگردد حاصلت:gol:
سلام مطلب خيلي جالبي بود
به نظر من آقا يون وقتي خانم ها ازشون فاصله مي گيرن بيشتر به سمتشون كشيده مي شن و اگر متوجه علاقه كسي به خودشون بشن شايد اوايل به سمتش برن ولي به مرور ازش دور مي شن
اين نظر شخصي منه نمي دونم چقدر درسته ولي چنين مواردي رو ديدم
سلام خوبي ؟شرمنده خيلي وقته فقط براي چك كردن فايلم تو سايت ميام كارم رو هم ول كردم رييسم اخلاقش خيلي بد بود و ساعت كاري هم زياد
شماچه كارا كردي؟
برات آرزوي موفقيت دارم
مرسي از پيامي كه برام فرستادي
سلام اميدوارم حالت خوب باشه راستش مدتيه ميرم سر كار و تا ساعت 9:30 شب مشغول كارم ديگه فرصتي براي شعر گفتن برام باقي نمي مونه
امان از اين زندگي ماشيني
اميدوارم هر جا كه هستي خوش و خرم باشي
باز هم ممنون كه يادي از من كردي:gol: