نتایح جستجو

  1. هستی65

    سلام دوست من ورودتو تبریک میگم

    سلام دوست من ورودتو تبریک میگم
  2. هستی65

    سلام دوست من ورودتو به سایت تبریک میگم

    سلام دوست من ورودتو به سایت تبریک میگم
  3. هستی65

    سلام دوست من ورودتو به سایت تبریک میگم

    سلام دوست من ورودتو به سایت تبریک میگم
  4. هستی65

    پروانه ی شمع اگر هم چون مرغ خانگی نه برگرد شمع که در پی خروس می رفت زندگی در زیر پایش رام می گشت...

    پروانه ی شمع اگر هم چون مرغ خانگی نه برگرد شمع که در پی خروس می رفت زندگی در زیر پایش رام می گشت و اسمان بر بالای سرش به کام
  5. هستی65

    وقتی کبوتری شروع به معاشرت با کلاغ می کند پرهایش سفید می ماند،ولی قلبش سیاه میشود.دوست داشتن کسی...

    وقتی کبوتری شروع به معاشرت با کلاغ می کند پرهایش سفید می ماند،ولی قلبش سیاه میشود.دوست داشتن کسی که لایق دوست داشتن نیست اسراف محبت است.
  6. هستی65

    اما چه رنجی است لذت ها را تنها بردن و چه زشت است زیبایی ها را تنها دیدن و چه بدبختی ازار دهنده...

    اما چه رنجی است لذت ها را تنها بردن و چه زشت است زیبایی ها را تنها دیدن و چه بدبختی ازار دهنده ای است تنها خوشبخت بودن!در بهشت تنها بودن سخت تر از کویر است.
  7. هستی65

    تنهایی،ارمگاه جاوید من است و درد و سکوت، همنشین تنهایی من!به پریشانی یک ارزوی اشفته چه می دانم...

    تنهایی،ارمگاه جاوید من است و درد و سکوت، همنشین تنهایی من!به پریشانی یک ارزوی اشفته چه می دانم چگونه از تنهایی اتاق گریختم عشق فراتر ازانسان و فراتر از خدا نیز هست و ان دوست داشتن است.
  8. هستی65

    به سه چیز تکیه نکن،غرور،دروغ و عشق.ادم با غرور می تازد،با دروغ می بازد و با عشق می میرد.

    به سه چیز تکیه نکن،غرور،دروغ و عشق.ادم با غرور می تازد،با دروغ می بازد و با عشق می میرد.
  9. هستی65

    وقتی خواستم زندگی کنم راهم را بستند. وقتی می خواستم ستایش کنم،گفتند خرافات است.وقتی خواستم عاشق...

    وقتی خواستم زندگی کنم راهم را بستند. وقتی می خواستم ستایش کنم،گفتند خرافات است.وقتی خواستم عاشق شوم گفتند دروغ است.وقتی خواستم گریستن،گفتند دروغ است.وقتی خواستم خندیدن،گفتند دیوانه است.دنیا را نگه دارید،می خواهم پیاده شوم.
  10. هستی65

    ورودتونو به سایت تبریک میگم :gol:

    ورودتونو به سایت تبریک میگم :gol:
  11. هستی65

    سلام چطوری مهندس خوبی؟کجاییییییییییی؟نیستی!!!!

    سلام چطوری مهندس خوبی؟کجاییییییییییی؟نیستی!!!!
  12. هستی65

    كل كل فوتبالی

    پرسپوليس
  13. هستی65

    دوست داشتن، صدای چرخاندن کلید است در قفل. عشق، باز نشدن آن. کاری که ما بلدیم اما... باز...

    دوست داشتن، صدای چرخاندن کلید است در قفل. عشق، باز نشدن آن. کاری که ما بلدیم اما... باز کردن در است با لگد...
  14. هستی65

    کوچه ی عشق یعنی........ بوسه ی عاشقانه ی یک نگاه که دوستش داریم کوچه ی...

    کوچه ی عشق یعنی........ بوسه ی عاشقانه ی یک نگاه که دوستش داریم کوچه ی عشق یعنی......... ا نتظار برای امدن یاری که دوستش داریم کوچه ی عشق یعنی........ خواندن ترانه...
  15. هستی65

    [IMG]

    [IMG]
  16. هستی65

    شبی با بید می‌رقصم، شبی با باد می‌جنگم که چون شب‌بو به وقت صبح، من بسیار دلتنگم مرا چون آینه...

    شبی با بید می‌رقصم، شبی با باد می‌جنگم که چون شب‌بو به وقت صبح، من بسیار دلتنگم مرا چون آینه هر کس به کیش خود پندارد و الّا من چو می‌با مست و هشیار یکرنگم شبی در گوشه ی محراب قدری ربّنا خواندم همان یک بار تار موی یار افتاد در چنگم اگر دنیا مرا چندی برقصاند ملالی نیست که من گریانده‌ام یک...
  17. هستی65

    جوانا ره طاعت امروز گیر که فردا جوانی نیاید ز پیر فراغ دلت هست و نیروی تن چو میدان...

    جوانا ره طاعت امروز گیر که فردا جوانی نیاید ز پیر فراغ دلت هست و نیروی تن چو میدان فراخ است گویی بزن من این روز را قدر نشناختم بدانستم اکنون که در باختم قضا روزگاری ز من در ربود که هر روزی از وی شبی قدر بود چه کوشش کند پیر خر زیر بار؟ تو می‌رو که بر باد پایی...
  18. هستی65

    دریاب کزین جهان گذر خواهد بود وین حال به صورتی دگر خواهد بود گر خو همه خلق زیردستان...

    دریاب کزین جهان گذر خواهد بود وین حال به صورتی دگر خواهد بود گر خو همه خلق زیردستان تواند دست ملک‌الموت زبر خواهد بود
  19. هستی65

    هر کس که درست قول و پیمان باشد او را چه غم از شحنه و سلطان باشد وان خبث که در طبیعت...

    هر کس که درست قول و پیمان باشد او را چه غم از شحنه و سلطان باشد وان خبث که در طبیعت ثعبانست او را به از ان نیست که پنهان باشد
  20. هستی65

    جمله های زیبا

    سلام به دوستان عزیزم سلام به دوستان عزیزم مزرعه : خانواده بسیار فقیری بودند که در یک مزرعه و یک کلبه کوچک کنار مزرعه کار و زندگی میکردند. کلبه ان ها نه اتاقی داشت و نه اسباب و اثاثیه ای. اعضای خانواده از برداشت محصولات مزرعه ان قدر گیرشان می امد، که شکم شان را به سختی سیر کنند...
بالا