نتایح جستجو

اشکهای نيامدنت روی گونه هايم ماسيده ، نبوس ! نمک گير می شوي ...

احمد: مامان! اجازه می دهی بروم با اکبر بازی کنم؟ مادر: نه پسرم، اکبر بچه خوبی نیست. آدم باید همیشه با دوست بهتر از خودش بازی کند. احمد: پس اجازه بدهید اکبر بیاید با من بازی کند .

یک مورچه و یک زرافه باهم ازدواج می کنند شب عروسی مورچه گم می شه بعد از یک هفته پیداش می شه بعد زرافه بهش می گه : این همه مدت کجا بودی ؟ مورچه می گه : تو راه بودم که بیام بوست کنم .

ارزو دارم شبی عاشق شوی،. ارزو دارم بفهمی درد را ،. معنی برخوردهای سرد را،. می رسد روزی که بی من سر کنی،. می رسد روزی که درد عشق را باور کنی، ..

نفهميـدم چـرا نيازمنديهایه همشهـری آگهــی مـرا قبــول نكـرد ! آگهــی دربـاره ی تـو بـود ......نوشتــه بــودم : بـه تــو نيــاز دارم!!!!

خدایا تو که نمیتونی به سرعت اینترنت ما بفزایی حداقل صبر بده که دق نکنیم از این سرعت مسخره

هیچ چیز بدتر از این نیست که باشی ولی اینویزبل باشی

اولا که می رفتیم توالت مگس ها به احترام ما بلند می شدن. الان دیگه مگس ها هم احترام حالیشون نیست!

آرام می آیم ,همانجای همیشگی سر همان ساعت همیشگی ,با همان شوق که می شناسیش با خودم حرف می زنم , برای خودم خاطره می گویم و بی صدا مثل همیشه می روم بی آنکه تو آمده باشی ...

از تو که حرف می‌زنم همه فعل‌هایم ماضی‌اند , حتی ماضی بعید ماضی خیلی خیلی بعید کمی نزدیک‌تر بنشین دلم برای یک حال ساده تنگ شده است

پس از راه اندازی اینترنت حلال ، ملی یا همون اینترانت Firefox = ذوالجناح آتشین Google = گل محمد Facebook = صحیفه ی نور Poke = التماس دعا ......yahoo = یا حق Internet explorer = سیر و سفر Search engine = اجوبه الاستفتاءات My Space = فضای معنوی eBay = بازار شام ebay = سمساریه مش پیریار ...و در...

در سحرگاهی که می گردد افق رنگ شراب ، یا که می لغزد به نرمی عکس نیلوفر در آب ، نازنینا آن زمان نقش تو می آید به یاد ...

آسمانم دلم برای تـو، آنقدر تنگ می شود که آغـوشم برایـــش کهکشان است

سوسکي از ديوار سيماني بالا مي رود و من، حقارت احساسم را فرياد مي کشم من ديگر از قدم زدن در کوچه هاي بن بست ذهن بيزارم من که حتي براي بي کسي حس تيپاخورده ي وجودم هم دلسوز نبوده ام

همیشه که مجنون میشوی بدان لیلی ات را خواهند برد.................

باز كلمه كم آورده ام براي احوالاتم ! برويد يك سيگار بكشيد تلخی اش كه ماند ته گلويتان فكر كنيد همان بغضيست كه توی گلوی من نه بالا ميرود و نه پايين .....................

احساس یک پرانتز را دارم که همه ی اتفاقات خوب خارج از آن اتفاق می افتد......!!!!!

می گویند از دل برود هر آنکه از دیده رود، اما چرا کسی بمن نگفت شاید از دل برود اما هرگز از مغزم پاک نخواهد شد...

ای کسانی که ايمان آورده ايد به خدا راضی به زحمت نبوديما بچه ها رو ميفرستاديم بيان بگيرن.

مثل یک رنگین کمون هفت رنگ سرگذشت زندگیمون رنگ رنگ ای صمیمی ، ای قدیمی ، ای هم قطار بر دل شب ، شبنم عشقی بکار