تو مثل . . .
مثل اون موج صبوري كه وفاداره به دريا
تو مهمي مثل حقيقت مهربوني مثل رويا
چه قدر تازه و پاكي مثل ياساي تو باغچه
مثل اون ديوان حافظ كه نشسته لب طاقچه
تو مثل اون گل سرخي كه گذاشتم لاي دفتر
مثل اون حرفي كه ناگفته مي مونه دم آخر
تو مثل بارون عشقي روي تنهايي شاعر
تو همون آبي كه رسمه...
اگر دنياي ما دنياي سنگ است بدان سنگيني سنگ هم قشنگ است اگر دنياي ما دنياي درد است بدان عاشق شدن از بهر و رنج است اگر عاشق شدن يک گناه است پس دل عاشق شکستن صد گناه است
امشب به رسم عاشقي ، يادي ز ياران مي کنم . در غربتي تاريک و سرد ، از غم حکايت مي کنم . امشب وجودم خسته است ، از سردي دلهاي سرد . آيا تو هم در ياد من هستي در اين شبهاي درد؟
ممنون از عکس قشنگتون
نمی دونم چرا دلم مدتیه غصه داره، مدتیه از تو چشام بارون سختی میباره، نمی دونم چرا شبا با غصه هم خونه میشم، وقتی ستاه درمیاد راس راسی دیوونه میشم، شاید به آخر رسیدم، رفتن علاج دردمه، واسه همین دنیا دیگه برام مثل جهنمه..
می روم ، از رفتن من شاد باش. از عذاب دیدنم آزاد باش. گرچه تو تنها ز پیشم می روی ، آرزو دارم ولی عاشق شوی.. آرزو دارم بفهمی درد را، تلخی برخورد های سرد را..