چند شب پیش بنا به دلایلی من در مراسم خواستگاری از یکی از اقوام حظور داشتم . پس از تعارفات معمول و کشدار همیشگی اینجور مراسم و پزیرایی رسیدیم به اصل مطلب که پدر عروس از داماد پرسید خو ب پسرم از خودت بگو : .که مادر داماد یک مرتبه مجلسو تو دستش گرفت و در شرح مناقب و محاسن اقا داماد داد سخن داد که...