نتایح جستجو

1. توی پنجره فرمان متلب تایپ کن bench و اینتر بزن. دو تا نمودار آخر رو بذار اینجا ببینیم وضعیتش چطوره. 2. کاری که انجام میدی چیه؟ داری یک مسأله رو با استفاده از یک روش روش بهگزینی population-based مثل الگوریتمهای تکاملی، الگوریتمهای ژنتیک، ... حل می کنی؟ اگه جواب مثبته، چند تا تابع ارزش و چند...

و اما در مورد حلش با استفاده از تبدیل لاپلاس: نظر من اینه که شما فعلاً متمتیکا رو فراموش کن و از اون دو تا معادله نسبت به متغیر مستقل تبدیل لاپلاس بگیر. متغیر مربوط تبدیل لاپلاس رو یا با p نشون بده یا اگه با s نشون میدی، حواست باشه که با اون Sهای داخل معادله ها اشتباه نشه؛ یا از یه حرف دیگه ای...

این یعنی اینکه حل تحلیلی این دستگاه معادلات امکان پذیر نیست؛ پس نباید بگید حل تحلیلیش آسونه؛ باید بگید امکان پذیر نیست؛ یعنی از سخت هم یک درجه اونورتره!

این یه رویه عمومی هست که در اکثر نرم افزارها رعایت میشه؛ شما هم رعایت کنید بهتره. میشه رعایت نکرد، اما رعایت کنید بهتره. با این کار یعنی شما در بخش 2 اصلاً به کشیدن نمودار فکر نکنید؛ همه خروجیهای ضروری رو محاسبه کرده و در متغیرهای مناسب بریزید. این یعنی اینکه چیزهایی رو که محاسبه می کنید با...

شما برنامه خودت رو به سه بخش تقسیم کن: 1. بخش ورود داده ها، یا pre-processing 2. بخش آنالیز، یا processing 3. بخش پردازش داده ها، یا post-processing وقتی که به بخش 3 می رسی، همه خروجیها رو با تغییر همه پارامترها، از جمله پارامتر k، در اختیار داری. حالا می تونی به راحتی اونها رو (اگه لازم بود)...

توی پست قبلی هم گفتم؛ معادله یا معادله ها رو توی تابعی که می خواید به fsolve معرفی کنید بنویسید. یعنی یک mفایل جدا از برنامه اصلی. حالا توی اون تابع هر چیزی رو می خواید چک کنید، چک کنید؛ مشکلی پیش نمیاد. اصلاً این مهمترین برتری متلب به نرم افزارها و زبانهای برنامه نویسی دیگره. از این برتری...

1. به طور کلی در روشهای عددی هیچ تضمینی وجود نداره که یک رویه با هر حدس اولیه ای به جواب مورد نظر شما همگرا بشه. 2. واسه چی چک کردن شرط cd کار رو سخت میکنه؟! به همین صورت که اینجا نوشتی، توی اون تابعی که می خوای به fsolve معرفی کنی هم بنویس.

1. ابعاد لازم نیست تعریف کنی؛ الآن تو این مثالی که من گذاشتم، مگه ابعاد تعریف کردم؟ 2. شاید هدف شما اینه که به شیوه فرترن یه دونه یه دونه عدد وارد کنی و سر آخر مثلاً یه * وارد کنی و برنامه بفهمه که ورود داده ها تموم شده، و بعدش ماکزیمم رو پیدا کنه. در این صورت می تونی از حلقه while و دستور input...

معذرت این بنده حقیر را پذیرا باشید جناب مدیر؛ بیش چنین سهو نیفتد! لطفاً شما آن نوشته چاکر را به دیده اغماض نگریسته و یا دست کم فرض در جهت ادخال سرور نمایید.

از D به B و C وصل کن. در مثلث ABD با استفاده از قضیه فیثاغورس و رابطه تانژانت در مثلث قائم الزاویه استفاده کن و ضلع و زوایای مجهول رو به دست بیار. حالا این مثلث رو کنار بگذار؛ فقط طول BD که حدوداً 14.87 است رو برای مراحل بعد نیاز داری. در شکل باقی مونده، ضلع CD و 6 تا زاویه مجهول هستند. بنابراین...

خب اگه حل تحلیلی آسونه؛ تحلیلی حلش کن. بعدش هم نیمه تحلیلی یعنی چی؟! وقتی صحبت از نیمه تحلیلی میکنی، باید روش رو کاملاً همراه با فرمولها و روابط ریاضی مربوطه شرح بدید، تا مشخص بشه که اولاً روش حلش کلاً چه طوریه، ثانیاً از کجا به بعدش عددی هست.

خب این نیازها رو که بدون ازدواج بهتر میشه تجربه کرد.

همه اعداد رو بریز توی یه بردار و بعدش از دستور max استفاده کن: >> x = [1.2 3.354 2.1 -1 sqrt(12) 1] x = 1.2000 3.3540 2.1000 -1.0000 3.4641 1.0000 >> xmax = max(x) xmax = 3.4641

من میگم شما لحظه صفر رو دارید. اگه اینطور نیست یه جای کار ایراد داره. با این فرض که لحظه صفر رو دارید، توی اون معادله ها مجهولها فقط در لحظه یک گام بعد از لحظه صفر هستند. به همین صورت هر گام که می رید جلو، گام قبلی رو دارید؛ پس مشکلی ندارید.

راه ساده ترش اینه که شما دستگاه معادلات دیفرانسیل 1، "2، "3 و 4 رو با استفاده از روشهای عددی حل معادلات دیفرانسیل حل کنید. در این صورت شما نیاز به 4 تا شرط اولیه دارید (شاید هم 6 تا؛ دقیق بهش فکر نکردم). بنابراین برای حل به روشی که توی اون پیوستها اومده هم اون شرایط اولیه رو دارید؛ یعنی برای...

[749*x + 49*(749*x/700)]/(749*x) - 1 = 0.07 = 7%

نه؛ به این روش که شما ورودی تابع رو داخلش دادید، کافیه ماتریس Ca رو توی تابع gramsch اصلاح کنید و بعد اجراش کنید؛ اون دو تا فایل دیگه عملاً کاربردی ندارند.

ماتریس Ca سه تا ستون مستقل خطی داره، واسه همین به نتیجه ای که مد نظرتون هست نمی رسه.

راستی یادم رفت؛ من رو از طرح معمای جدید معاف بفرمایید.

جواب به یاری متلب: >> p=primes(30) p = 2 3 5 7 11 13 17 19 23 29 >> nDraw=length(p)+1+1 nDraw = 12 >>