نتایح جستجو

  1. mohammad sadegh

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    مرسی، مرسی، لطف فرمودی، این چایی خوردن داره ها ... :) نه ممنون، خودتم بشین ببینم در چه حالی، خوبی؟ خوشی؟ سلامتی؟ خوش میگذره؟
  2. mohammad sadegh

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    راستی میدونی این عکس چیه؟ نظرت دربارش چیه؟ .... این عکس منتخب سال یونیسف هست، خیلی باحاله، مخصوصا اون جمله ی انگلیسیش روی عکس ... :)
  3. mohammad sadegh

    باورت میشه متوجه نشدم چی داری میگی؟ این داخل پرانتز چیه گفتی الان؟ ... :d بابا فارسی بگو ما هم...

    باورت میشه متوجه نشدم چی داری میگی؟ این داخل پرانتز چیه گفتی الان؟ ... :d بابا فارسی بگو ما هم بفهمیم چی میگی ... :d صدای چی قطع میشه وقتی بلند میشی؟
  4. mohammad sadegh

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    آخ گفتی ... ایول دمت گرم، پاشو واسه منم بیار، ایول ... :D
  5. mohammad sadegh

    چشم، رفتم میارم برات ... :d ای به خشک شانس، شانس که نداریم، من گفتم دیگه نمیبینمت اینجا، ولی حیف...

    چشم، رفتم میارم برات ... :d ای به خشک شانس، شانس که نداریم، من گفتم دیگه نمیبینمت اینجا، ولی حیف بازم نشد که بشه ... :d
  6. mohammad sadegh

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    خب چیزه، هم راهمون دوره هم چیزه رامون نمیدن اینجا، فقط بعد از ساعت 1 راه میدن ... :D
  7. mohammad sadegh

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    سلام، چرا من هستم، البته با تاخیر ... :)
  8. mohammad sadegh

    سلام ... مرسی، خوبم شکر خدا ... تو چطوری؟ بابا حالا من یه چیزی گفتم، بابا رفتنم هنوز قطعی نشده...

    سلام ... مرسی، خوبم شکر خدا ... تو چطوری؟ بابا حالا من یه چیزی گفتم، بابا رفتنم هنوز قطعی نشده که، گفتم شاید برم مسافرت ... :d میگم تو اگه خواستی یکمی مو بکار واسه خودت ها ... :d راستی دیدی بازم اینجا رات دادن، دیدی ... ;):d
  9. mohammad sadegh

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    با اجازه همگی ما بریم دیگه ... شب هر دوتون بخیر و خوشی ...
  10. mohammad sadegh

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    الکی به ما تهمت نزن آبجی، اگرم پولی رد و بدل شده به رضایت خود آقاتون بوده و یه مسئله ی شخصی بین من و آقاتون، به شما هم اصلا ربطی پیدا نمیکنه، شما خیلی زرنگی برو ببین آقاتون این وقت شب کجاست و با کیا در حشرو نشره ... :D خدا اطمینانتونو بیشتر کنه، فقط بپا یوقت این اطمینانه شبیه اون کبکه نباشه که...
  11. mohammad sadegh

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    نظر لطفتونه .... ای ما هم بدک نیستیم، شکر ... میگذرونیم دیگه ...
  12. mohammad sadegh

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    اااااا، به سلامتی، پیر بشین به پای هم ... تا دیر وقت؟ به سلامتی ایشون شب کاری تشریف دارن؟ به سلامتی، خدا رزقشو بیشتر کنه ... :) ما که بخیل نیستیم، فقط مراقبش باش که شبا دیر میاد واقعا سرکار و نون درآوردن باشه نه چیز دیگه ای ... :D ما هم اگه میبینی اینجاییم اولا که روزا سر برجمون خدا رزقمونو میده...
  13. mohammad sadegh

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    به سلامتی ... چرا، بعضی وقتا واقعا سوت و کوره، ولی الان که هستین شما، پس همین یه نفرم غنیمته ... :) راستش یجور سنت شده که نذاریم این تایپیک شبی بدون پست بگذره، حتی اگه شده یه پست خالی ... :) خب شما خوبی؟ سلامتی؟ چه خبرا؟
  14. mohammad sadegh

    سلام حاجی ... مرسی، شکر خدا، شما خوبی؟ عزیز ما که هستیم زیر سایه شما، شما کم پیدا شدی، فکر کنم...

    سلام حاجی ... مرسی، شکر خدا، شما خوبی؟ عزیز ما که هستیم زیر سایه شما، شما کم پیدا شدی، فکر کنم بخاطر همون چیک چیکست که گرون شده، دیگه روی کار و بار شما هم اثر گذاشته ... :d علی هم خوبه، سلامت سلام داره خدمتتون ... در پناه حق ...
  15. mohammad sadegh

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    سلام ... بله خب، شما چی؟ شیفتت تموم نشده؟ :D نمیری استراحت کنی؟ خسته میشی ها ... :D
  16. mohammad sadegh

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    سلام ... میگم این وقت شب، تو این خیابونای تاریک بدون آقاتون خطرناکه ها (خطرناکه حسن، خطر داره حسن خطرناکه ... :D)
  17. mohammad sadegh

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    خب منم سلام، سلامی گرم به گرمای زغالای سرخ و آتیشیه کرسی به همه عزیزان ... :gol:
  18. mohammad sadegh

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    در 15 سالگی آموختم كه مادران از همه بهتر می دانند ، و گاهی اوقات پدران هم . در 20 سالگی یاد گرفتم كه كار خلاف فایده ای ندارد ، حتی اگر با مهارت انجام شود . در 25 سالگی دانستم كه یك نوزاد ، مادر را از داشتن یك روز هشت ساعته و پدر را از داشتن یك شب هشت ساعته ، محروم می كند . در 30 سالگی پی بردم كه...
  19. mohammad sadegh

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    دوستان با اجازه همگی ما بریم دیگه کم کم ... شب همگی بخیر و خوشی و نیکی ...:gol: خواب آرزوهاتونو ببینید ... :)
بالا