خیامه؟!
اشکی از شاخه فرو ریخت
مرغ شب ناله ی تلخی زد و بگریخت
ماه بر عشق تو خندید!
یادم آمد که دگر از تو جوابی نشنیدم
پای در دامن اندوه کشیدم
نگسستم..نرمیدم!
رفت در ظلمت غم آن شب و شب های دگر هم..!
نه گرفتی از آن عاشق آزرده خبر هم!
نه کنی دیگر از آن کوچه گذر هم!
بی تو اما به چه حالی من از...