باران تند بی امان میبارد و فقط نام نورا خیس میکند
برای دیدن تو یک پنجره کافی نیست.. تو وسیع تر از یک کهکشانی
روزی بر این باور بودم که میتوانم تا ابدیت باتو،بر روی سنگ فرش خیابان ها شعر بسرایم..
در کنج قلبم تو را میبینم...
به صدای گوش نواز تو دل می سپارم و رویای چشمان تورا به خواب های شبانه ام...