این شعرو خوندی تا حالا؟
سلامت را نمیخواهند پاسخ گفت،
سرها در گریبان است.
کسی سر بر نیارد کرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را.
نگه جز پیش پا را دید نتواند،
که ره تاریک و لغزان است.
و گر دست محبّت سوی کس یازی،
به اکراه آورد دست از بغل بیرون;
که سرما سخت سوزان است.
...
مسیحای جوانمرد...
این شعرو خوندی تا حالا؟
سلامت را نمیخواهند پاسخ گفت،
سرها در گریبان است.
کسی سر بر نیارد کرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را.
نگه جز پیش پا را دید نتواند،
که ره تاریک و لغزان است.
و گر دست محبّت سوی کس یازی،
به اکراه آورد دست از بغل بیرون;
که سرما سخت سوزان است.
...
مسیحای جوانمرد...
این شعرو خوندی تا حالا؟
سلامت را نمیخواهند پاسخ گفت،
سرها در گریبان است.
کسی سر بر نیارد کرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را.
نگه جز پیش پا را دید نتواند،
که ره تاریک و لغزان است.
و گر دست محبّت سوی کس یازی،
به اکراه آورد دست از بغل بیرون;
که سرما سخت سوزان است.
...
مسیحای جوانمرد...