نتایح جستجو

http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/363591-چرا-باور-نكردي؟؟؟؟؟چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟-؟؟؟

فرمانروايي كه مي كوشيد تا مرزهاي جنوبي كشورش را گسترش دهد با مقاومتهاي سردار محلي مواجه شد و مزاحمتهاي سردار به حدي رسيد كه خشم فرمانروا را بر انگيخت و بنابراين او تعداد زيادي سرباز را مامور دستگيري سردار كرد. عاقبت سردار و همسرش به اسارت نيروهاي فرمانروا در امدند و براي محاكمه و مجازات به...

خواهش مي كنم انقد به همه چي منفي نگاه مي كنيم كه هر از گاهي بد نيست يه ياداوري هايي بهمون بشه واسه هممون لازمه

قابل شما رو نداشت منم فقط خواستم يه ياد اوري كوچولو كنم

مرسي خانومي

خوشحالم كه خوشتون اومد

قابل شمارو نداشت ممنونم

:biggrin:

حتما باشه تا من برم بگيرمش:biggrin:

من بايد بگيرمش اونوقت؟ پشتكارش حرف نداره:biggrin: با اون سوتي كه من دادم هر وقت مي بينمش در ميرم:D

شما لطف دارين.البته منم ا اين وضعيت گله دارم ديگه خوش به حال اونا راحتن

:w15: :biggrin:

اخه پدرم اينارو خونه راه نمي داد اومدن مارو غافلگير كردن:biggrin:

تو خواستگاري دوم بله اما تو خواستگاري اولي نه :biggrin:

بله ديگه چيكار كنيم ديگه:redface:

چند وقته پيش يه خواستگار اومد خونمون البته سر زده اومدن از قضا اون روز تولد خواهرم بود و كلي مهمون داشتيم اينا اومدنو نشستن و من در حال پذيرايي بودم از اشپزخونه اومدم بيرون تا ميوه تعارف كنم تو پذيرايي بايد از جايي رد ميشدم كه اقا دوماد نشسته بود اين اقا اومد يهو اومد كتش رو درست كنه دستاشو...

يكي از دوستان داييم براي پسرشون قرار بود بيا منزل ما خواستگاري.خود اين اقا المان زندگي مي كنن و با يه خانوم الماني ازدواج كردن روزي كه مراسم خواستگاري بود اينا اومدن خونه ما همراه داييم (قرار شده بود كه زن داييم از سر كار بياد خونه ما) اين خانوم المانيه هم كه اولش شال سرش بود كم كم اين شالش رفت...

شبت طلايي وروجك كوچولو بوسسسسسسسسسسسسسسسسس

ماماني اينجا خيلي شولوخه حلفاي بدشونو ياد نگيري؟

ني ني اومدم جوابه مامانو ندادي.....