درعزاي حسين،آسمان سينه زند
هم زمين ناله كرد،هم زمان سينه زد
درسماءهركجا،بزم غم شد به پا
جبرئيل امين ، بي امان سينه زد
عرش حق شد سيه پوش از اين ماجرا
زين الم هر ملك در جنان سينه زد
سر نهاده به زانوي غم فاطمه
ضجه ها مي زدازعمق جان سينه زد
گرد نعش به خون خفته كشته اي
كودكي ديده تر نوحه خوان سينه...