نتایح جستجو

  1. primrose

    شعرهای تنهایی و مرگ

    منکه در این جمع بگذشتم زه هرچه آرزوست دست غم دیگر چه خواهد از دل تنهای من...؟!
  2. primrose

    مشاعره با شعر سعدی

    از تو با مصلحت خویش نمی پردازم همچو پروانه که میسوزم و در پروازم
  3. primrose

    مشاعره ی دخترانه و پسرانه میدونی چیه؟......

    جهان پیر است و بی بنیاد از این فرهاد کش فریاد که کرد افسون و نیرنگش ملول از جان شیرین ام
  4. primrose

    زنارسایی فریاد آتشین فریاد که سوخت سینه و فریاد رس نمی آید...

    زنارسایی فریاد آتشین فریاد که سوخت سینه و فریاد رس نمی آید...
  5. primrose

    سلام کم پیدایی دوست عزیز؟

    سلام کم پیدایی دوست عزیز؟
  6. primrose

    دست‌نوشته‌ها

    حتی به هنگام گریه به شانه های خود پناه برده ام چه صبورانه استقلال می طلبم...!
  7. primrose

    اوهوم.... نه نمیدونم...

    اوهوم.... نه نمیدونم...
  8. primrose

    مشاعره ی دخترانه و پسرانه میدونی چیه؟......

    نو گل نازنین من تا تو نگاه می کنی لطف بهار عارفــــان در تو نگاه کردن است
  9. primrose

    مشاعره ی دخترانه و پسرانه میدونی چیه؟......

    به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم بیا کز چشم بیمارت هزاران درد برچینم
  10. primrose

    خودتو با یه شعر وصف کن...!

    من بی تو نه آنم که قراری دارم...!
  11. primrose

    رباعی و دو بیتی

    یارب به تو در گریختم بپذیرم در سایه لطف لایزالی گیرم کس را گذر از جاده تقدیر تو نیست تقدیر تو کرده ای تو کن تدبیرم ابوسعید ابوالخیر
  12. primrose

    مشاعره با شعر سعدی

    نه ره گریز دارم نه طریق آشنایی چه غم اوفتاده ای را که تواند احتیالی همه عمر در فراقت بگذشت و سهل باشد اگر احتمال باشد به قیامت اتصالی
  13. primrose

    [IMG]

    [IMG]
  14. primrose

    [IMG]

    [IMG]
  15. primrose

    شب آرومی داشته باشی

    شب آرومی داشته باشی
  16. primrose

    قربانت خوبم خبری نیست خداروشکر زنده ایم و سلامت:دی

    قربانت خوبم خبری نیست خداروشکر زنده ایم و سلامت:دی
  17. primrose

    سلام دست نوشته تون رو خوندم نمیدونم چرا یاد این شعر مارگوت بیکل افتادم: بسیار وقت ها از غم و...

    سلام دست نوشته تون رو خوندم نمیدونم چرا یاد این شعر مارگوت بیکل افتادم: بسیار وقت ها از غم و شادی خویش سخن ساز کرده ایم اما در همه چیزی رازی نیست گاه به سخن گفتن از زخم ها نیازی نیست سکوت ملال ها از راز ما سخن تواند گفت...!
  18. primrose

    نه عزیزم فی البداهه نقل قول کردم! اما اینو قبلا گفتم : چو با من همرهی امشب غمان از خاطرم خیزد به...

    نه عزیزم فی البداهه نقل قول کردم! اما اینو قبلا گفتم : چو با من همرهی امشب غمان از خاطرم خیزد به فکر شام فردایم که باز از اشک لبریزم چطوره؟
  19. primrose

    مریم جان سلام شبت بخیر عزیزم

    مریم جان سلام شبت بخیر عزیزم
  20. primrose

    اي آنکه زنده از نفس توست جان من آن دم که با تو‌ام، همه عالم ازان من : جان منی چه غصه که در بر...

    اي آنکه زنده از نفس توست جان من آن دم که با تو‌ام، همه عالم ازان من : جان منی چه غصه که در بر نبینمت تاج منی چه شکوه که بر سر نبینمت!
بالا