پدر در حال رد شدن از کنار اتاق خواب پسرش بود، باتعجب ديد که تخت خواب کاملاً مرتب و همه چيز جمع و جور شده. يک پاکت هم به روي بالش گذاشته شده و روش نوشته بود «پدر». با بدترين پيش داوري هاي ذهني پاکت رو باز کرد و با دستان لرزان نامه رو خوند :
پدر عزيزم،
اندوه و افسوس فراوان برايت مي نويسم. من...