نتایح جستجو

معصوم در پوست خود نمی گنجد...(کجا میگنجی شیطون؟:دی)

:gol:

عید شما مبارک؟:surprised: سه روز پیش عید بود؟:surprised:

[IMG] خیلی خوشحال شدم که به یادم بودی مرد قانون :smile:

:razz:

[IMG]

به به آقای ساسان خان چی شد شما یادی از ما کردی؟ چه رقص قشنگی آورین آورین :دی

منم همین طور حمید جان اخیار دارین شما مراحمی :gol:

اوا سلام خانوم جغده...دماغت چاقه؟ پیج حمید بودم تا یوزرتونو دیدم اینا یادم اومد:D

آره یادش بخیر محمد صادق همون سال سال on میشه:razz: سودابه توی یه فروم دیگه چند ماه پیش زیارت کردم کلی خوش شدم انگار خواهرمو بعد چند سال میبینم ...ذوق مرگ شده بودم:cry: بقیه هم منم مثل شما آره حیف که دیگه اون صمیمیت و دوستی نیست

سلام ممنونم شما خوبی؟ منم دیدم یه آشنای قدیمی پست داده کلی رفتم تو حال و هوای اون شبایی که نزدیکای صبح بخاطر هم صحبتی با معصومه و پاکر و آرامش و محمد صادق و ... و خوش گذرونی تو تاپیک بیدار میموندم یادمه اولین پستام جز این تاپیک بود به همراه نوش آفرین و شما و civil-boy پاکر ...داشتیم هندونه...

خانوم مدیر توجه کنین که عرفان چی فرمود:D

تایید میشه دقت روی روند پیر شدنشون مایوس کننده ست ولی اینکه دوستیشون چقدر ماندگار بوده واقعا چشمگیره

بیا داداش گلم اینا همش از طرف منه تقدیم به تو:w12:

دیگه کادو نبود؟ امشب شب تولد مجید جون هااااااااااا:whistle:

مادر، تو شکوفاتر از بهار، نهالِ تنم را پر از شکوفه کردی و با بارانِ عاطفه های صمیمی، اندوه های قلبم را زدودی و مرهمی از ناز و نوازش بر زخم های زندگی ام نهادی. در «تابستان»های سختی با خنکای عشق و وفای خویش، مددکار مهربان مشکلاتم بودی تا در سایه سارِ آرامش بخش تو، من تمامی دردها و رنج ها را...

مرسی سهراب جان اوا ببخشید ممنون حمید جان:D

لذت بردم از خوندنش:smile: ممنون عرفان

آره آره کاملا درسته:whistle: