نتایح جستجو

سلام دوست عزیزم.خوبین؟:smile: ممنون که روی پیجم اطلاعات دادین ولی باید لینک رو میذاشتین تا بتونم بازش کنم.

دوست آن باشد که گیرد دست دوست ............................ در پریشان حالی و درماندگی

تو که ناخوانده ای علم سماوات تو که نابرده ای ره در خرابات تو که سود و زیان خود ندانی به یاران کی رسی هیهات هیهات

مرا خود با تو سرّی در میان هست .................... وگرنه روی زیبا در جهان هست

به گفتن درنیاید شرح عشقت ............................ ولیکن گفت خواهم تا زبان هست

یار اگر با ما گهی صلح و گهی پیکار داشت ................................ ما حریف عشق او بودیم و با ما کار داشت

دلی از سنگ بباید به سر راه وداع ............................ تا تحمل کند آن روز که محمل برود

دیری است که سعدی به دل از عشق تو می گفت ............................... کاین بت نه عجب باشد اگر من بپرستم

دل بردی از من به یغما ای ترک غارتگر من ............................ دیدی چه آوردی ای دوست از دست دل بر سر من

در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد ............................ عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد

ما خود نمی رویم دوان از قفای کس ............................... او می برد که ما به قفای وی اندریم

مرده را جان می دهی با غمزه ای ای نازنین ...................................... کار عیسی می کنی با چشم مست ای مه جبین تک بیتی فی البداهه از خودم

قیامت قامت و قامت قیامت ......................... قیامت کرده ای ای سرو قامت

مرا به علت بیگانگی ز خویش مران ......................... که دوستان وفادار بهتر از خویش اند

یا چو دیدارم نمودی دل نبایستی شکست ............................... یا نبایستی نمود اول مرا دیدار خویش

نه مجنونم که دل بردارم از دوست ........................... مده گر عاقلی بیهوده پندم

میان ماه من تا ماه گردون ............................. تفاوت از زمین تا آسمان است

سلام مدیر بانو.خوبین؟ مرسی.چه عکس زیبا و بامعنایی برام فرستادین:)