نتایح جستجو

  1. نگار88

    مشاعرۀ سنّتی

    دانی که را سزد صفت پاکی / آن کو وجود پاک نیالاید
  2. نگار88

    مشاعرۀ سنّتی

    یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور / کلبه ی احزان شود روزی گلستان غم مخور
  3. نگار88

    مشاعرۀ سنّتی

    تو نیکی می کن و در دجله انداز / که ایزد در بیابانت دهد باز
  4. نگار88

    مشاعرۀ سنّتی

    ز دست دیده و دل هر دو فریاد / که هرچه دیده بیند دل کند یاد
  5. نگار88

    مشاعرۀ سنّتی

    ماییم و نوای بی نوایی / بسم الله اگر حریف مایی
  6. نگار88

    مشاعرۀ سنّتی

    من نه آن رندم که ترک شاهد و ساغر کنم / محتسب داند که من این کار ها کمتر کنم
  7. نگار88

    مشاعرۀ سنّتی

    یا رب آن شاه وش ماه رخ زهره جبین / در یکتای که و گوهر یکدانه ی کیست؟
  8. نگار88

    مشاعرۀ سنّتی

    تا تو نگاه میکنی کار من آه کردن است / ای به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است
  9. نگار88

    مشاعرۀ سنّتی

    :cry::cry::cry: هر کسی از ظن خود شد یار من / از درون من نجست اسرار من
  10. نگار88

    مشاعرۀ سنّتی

    من از آن حسن روز افزون که یوسف داشت دانستم / که عشق از پرده ی عصمت برون آرد زلیخا را
  11. نگار88

    مشاعرۀ سنّتی

    من مست و تو دیوانه ما را که برد خانه / صد بار به تو گفتم کم خور دو سه پیمانه
  12. نگار88

    ممنون دوستم روز توامم مبارک [IMG]

    ممنون دوستم روز توامم مبارک [IMG]
  13. نگار88

    مشاعرۀ سنّتی

    تویی که بر سر خوبان کشوری چون تاج / سزد اگر همه دلبران دهندت باج
  14. نگار88

    مشاعرۀ سنّتی

    رهرو آن نیست گهی تند و گهی خسته رود / رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود
  15. نگار88

    مشاعرۀ سنّتی

    دست از طلب ندارم تا کام من برآید / یا تن رسد به جانان یا جان زتن در آید
  16. نگار88

    اومدم دوستم:redface:

    اومدم دوستم:redface:
بالا